بچه زا
license
98
1667
100
معنی کلمه بچه زا
معنی واژه بچه زا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | viviparous, parturient, zoogenic, zoogenous, baby | ||
عربی | ولود للأحياء، viviparous | ||
مرتبط | زنده زا، جانور زندهزا، ولود، ثمر بخش، بچه آور، کثیر الاولاد، بارور، بچه گذار | ||
واژه | بچه زا | ||
معادل ابجد | 18 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | اسم | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بچه زا | ||
پخش صوت |
حيواني که توليد مثل آنها
بوسيله ء نوزاديست که در داخل شکم مادر
(رحم) قسمتي از رشد و نمو خود را پس از
تشکيل تخم ميگذراند. در انسان سلول تخم پس
از تشکيل تخم مدتي بالغ برنه ماه رشد خود
را در داخل رحم ميگذراند . يا بچه زايان .
viviparous, parturient, zoogenic, zoogenous, baby
ولود للأحياء، viviparous
زنده زا، جانور زندهزا، ولود، ثمر بخش، بچه آور، کثیر الاولاد، بارور، بچه گذار