بخار شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه بخار شدن
معنی واژه بخار شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تبخير شدن | ||
متضاد | منجمد شدن | ||
انگلیسی | evaporate, vaporize | ||
عربی | تبخر، بخر، تصاعد، تلاشى، زال، جفف بالحرارة، طرد | ||
مرتبط | تبخیر شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، خشک کردن | ||
واژه | بخار شدن | ||
معادل ابجد | 1157 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بخار شدن | ||
پخش صوت |
وشميدن خوزميدن (هم آواي رزميدن)
(مصدر) بصورت بخار در آمدن تبخير
شدن . يا بخار شدن مايعات .
تبخير شدن
منجمد شدن
evaporate, vaporize
تبخر، بخر، تصاعد، تلاشى، زال، جفف بالحرارة، طرد
تبخیر شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، خشک کردن