بر خلاف
license
98
1667
100
معنی کلمه بر خلاف
معنی واژه بر خلاف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | unlike, with, athwart | ||
عربی | مختلف، غير مشابه، متخالف، غير متساو، مختلف عن، بخلاف كذا، على خلاف كذا، على عكس | ||
مرتبط | برخلاف، برعکس، با، بوسیله، پیش، در جهت، در ازاء، از طرفی بطرف دیگر، از وسط، از این سو بان سو | ||
واژه | بر خلاف | ||
معادل ابجد | 913 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بر خلاف | ||
پخش صوت |
برعکس،مخالف چيزي
unlike, with, athwart
مختلف، غير مشابه، متخالف، غير متساو، مختلف عن، بخلاف كذا، على خلاف كذا، على عكس
برخلاف، برعکس، با، بوسیله، پیش، در جهت، در ازاء، از طرفی بطرف دیگر، از وسط، از این سو بان سو