بست زدن
license
98
1667
100
معنی کلمه بست زدن
معنی واژه بست زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | أرض مستأجرة، تملك، أرصدة، ممتلكات، قبضة، سندات مالية، تحتجز | ||
واژه | بست زدن | ||
معادل ابجد | 523 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | (عا.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بست زدن | ||
پخش صوت |
-1 تکه هاي چيني شکسته
را بوسيله اي بهم
چسباندن : (بند زن بکاسه ء چيني چهار
بست زد .) -2 کوبيدن پاره اي فلزي براي
استحکام بصندوق و غيره : (صندلي ما شکسته
بود بست زديم .) -3 نصب يک بست ترياک
بوافور و کشيدن آن .
أرض مستأجرة، تملك، أرصدة، ممتلكات، قبضة، سندات مالية، تحتجز