بصل
licenseمعنی کلمه بصل
معنی واژه بصل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پياز | ||
انگلیسی | bad | ||
عربی | رديء، خبيث، شرير، كريه، فاسد، باطل، طائش، نادم، مؤذ، زائف، الطالح الردئ، على نحو ردئ، سيء | ||
ترکی | soğan | ||
فرانسوی | oignon | ||
آلمانی | zwiebel | ||
اسپانیایی | cebolla | ||
ایتالیایی | cipolla | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «بصل» در زبان فارسی به معنای پیاز شیرین یا نوعی سبزی است. در مورد قواعد فارسی و نگارشی برای این کلمه، نکات زیر قابل توجه است:
با رعایت این نکات میتوان از کلمه «بصل» به طور مناسب و صحیح در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | بصل | ||
معادل ابجد | 122 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | basal | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] | ||
مختصات | (بَ صَ) [ ع . ] ( اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بصل | ||
پخش صوت |
پياز کلمه «بصل» در زبان فارسی به معنای پیاز شیرین یا نوعی سبزی است. در مورد قواعد فارسی و نگارشی برای این کلمه، نکات زیر قابل توجه است: نوشتار صحیح: کلمه «بصل» باید با «ب» و «ص» نوشته شود و املای آن دقت شود تا به اشتباه به شکل دیگری نوشته نشود. جنس و تعداد: کلمه «بصل» به صورت مفرد به کار میرود و برای جمع آن میتوان از «بصلها» یا «بصلها» استفاده کرد. حالتهای مختلف: این کلمه مانند دیگر اسمها میتواند در حالتهای مختلف (مفعولی، اضافه، و ...) به کار رود. به عنوان مثال: جملهسازی: در جملهسازی باید توجه شود که کلمه به درستی با سایر اجزای جمله هماهنگ باشد. به عنوان مثال: با رعایت این نکات میتوان از کلمه «بصل» به طور مناسب و صحیح در نوشتار فارسی استفاده کرد.
پياز
bad
رديء، خبيث، شرير، كريه، فاسد، باطل، طائش، نادم، مؤذ، زائف، الطالح الردئ، على نحو ردئ، سيء
soğan
oignon
zwiebel
cebolla
cipolla