بصل بصله
licenseمعنی کلمه بصل بصله
معنی واژه بصل بصله
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
249
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
رفع | جمع , جمع تبرعات , ربى , نهض , أثار قضية , رفع الستارة , ربى الماشية , رقى , أيقظ , شيد , ضحك , رفع معنوياته , خمر , زور شيكا , زاد المبلغ المراهن عليه , سعل مخرجا البلغم , برز , أنهض , رب , شال , رفع الكأس لإحد , رفع لأعلى , زيادة , ارتفاع , زيادة الرهان , إنعاش , إحياء , مزاد , يرفع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بصل" و "بصله" هر دو از واژههای فارسی هستند که به نوعی با یکدیگر مرتبطاند.
- بصل: به معنای سیر (بصل در زبانهای محلی به سیر نیز اطلاق میشود) است.
- بصله: این واژه به معنای پیازچه یا سیرچه است.
قواعد نگارشی و زبانی
- بیان معنایی: هنگام استفاده از این کلمات، مهم است که معنای دقیق آنها را در نظر بگیرید تا متن شما مفهوم واضحی داشته باشد.
- استفاده در جملات: بهتر است کلمات در جملات به درستی جایگذاری شوند و از نظر معنایی با دیگر کلمات همخوانی داشته باشند.
- توجه به صرف و نحو: درست استفاده کردن از کلمات در جملات به لحاظ صرف و نحو نیز بسیار مهم است. به عنوان مثال: "بصل دارای قیمت بالایی است" یا "بصله را به سالاد اضافه کنید".
نکتههای دیگر
- تنوع در کاربرد: این کلمات در ادبیات و اشعار نیز ممکن است به شکلی متفاوت به کار روند.
- نحوه نوشتن: دقت در نوشتن این کلمات در متن نیز بسیار مهم است، به خصوص در متونی که نیاز به دقت نگارشی دارند.
در کل، این دو کلمه به عنوان واژههای مرتبط با گیاهان خوراکی در زبان فارسی شناخته میشوند و در متون مختلف به کار میروند.