بلوط
licenseمعنی کلمه بلوط
معنی واژه بلوط
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | oak, chestnut, glans | ||
عربی | بلوط، السنديان شجر البلوط، البلوط | ||
ترکی | meşe | ||
فرانسوی | chêne | ||
آلمانی | eiche | ||
اسپانیایی | roble | ||
ایتالیایی | quercia | ||
مرتبط | چوب بلوط، زان، شاه بلوط، شکل بلوطی | ||
واژه | بلوط | ||
معادل ابجد | 47 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | balut | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: balūt] (زیستشناسی) | ||
مختصات | (بَ) [ په . ] ( اِ.) | ||
آواشناسی | balut | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بلوط | ||
پخش صوت |
پارسي تازي شده بلوت مازو
(در لرستان) برو (در کردستان)
از گياهان
(اسم) درختي از تيره ء بلوطها که سر
دسته ء گياهان تيره ء خود را تشکيل ميدهد.
اين درخت داراي دو نوع گل است که معمولا
در انتهاي شاخه ها قرار ميگيرند. گلهاي نر
بصورت سنبله هاي دراز و گلهاي ماده معمولا
بصورت دسته هاي سه تايي در بغل برگها قرار
ميگيرند . ميوه ء اين گياه بصورت فندقه ء
بيضوي شکل کشيده است که پياله اي تا
نيمه ء آنرا فرا گرفته . چوب آن بسيار محکم
است . توضيح در لرستان اين درخت را مازو
و در کردستان برو گويند.از اين درخت غير
از ميوه اش محصولات ديگري که اکثر ترکيبات
مختلف تانن را دارند حاصل ميگردد که
باسامي محلي در ايران خوانده ميشودو آنها
عبارتند از : مازو (مازوج) (که تحت اثر
گزش حشره ء خاص توليد ميشود) برار مازو
(برار مازوي) قلقات (گلگاو گلوان)
زشکه (کره ء سچک) خرنوک مازوروسکا
گزانگبين (اين گزانگبين غير از گزانگبين
مستخرج از گياه گزاست .)
oak, chestnut, glans
بلوط، السنديان شجر البلوط، البلوط
meşe
chêne
eiche
roble
quercia
چوب بلوط، زان، شاه بلوط، شکل بلوطی