بی آبی
license
98
1667
100
معنی کلمه بی آبی
معنی واژه بی آبی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | find, discover, detect, meet, waterlessness | ||
عربی | اكتشاف، اللقية، وجد، اكتشف، وجد نفسه، تحرى، حكم، أدان، بلغ، أصدر حكما، تجد | ||
مرتبط | یافتن، پیدا کردن، کشف کردن، جستن، تشخیص دادن، پی بردن، دریافتن، مکشوف ساختن، نمایان ساختن، مواجه شدن، مصادف شدن با، برخورد کردن، ملاقات کردن، تقاطع کردن | ||
واژه | بی آبی | ||
معادل ابجد | 25 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بی آبی | ||
پخش صوت |
- 1 بدون آب بودن فقدان آب .
- 2 بي رونقي. - 3 بي آبرويي .
find, discover, detect, meet, waterlessness
اكتشاف، اللقية، وجد، اكتشف، وجد نفسه، تحرى، حكم، أدان، بلغ، أصدر حكما، تجد
یافتن، پیدا کردن، کشف کردن، جستن، تشخیص دادن، پی بردن، دریافتن، مکشوف ساختن، نمایان ساختن، مواجه شدن، مصادف شدن با، برخورد کردن، ملاقات کردن، تقاطع کردن