بیان
licenseمعنی کلمه بیان
معنی واژه بیان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تاويل، تبيين، تعبير، توضيح، شرح 2- ابراز، اشعار، اظهار، تقرير 3- تلفظ، سخن، كلام، گفتار، نطق 4- اعتراف 5- آشكار شدن، پيدا شدن، هويدا گشتن | ||
متضاد | تحرير، ترقيم، نوشته | ||
انگلیسی | expression, statement, explanation, presentation, interpretation, declaration, exposition, wording, diction, remark, pronunciation, recitation, locution, quotation, averment, lip, mouth, presentment, display, say-so | ||
عربی | مصطلح، إبانة، سريع، عبارة جبرية، مقدار جذرية، اسلوب التعبير، العصر استخراج السوائل، تعبير | ||
ترکی | İfade | ||
فرانسوی | expression | ||
آلمانی | ausdruck | ||
اسپانیایی | expresión | ||
ایتالیایی | espressione | ||
مرتبط | عبارت، تجلی، حالت، قیافه، بیانیه، اعلامیه، گفته، توضیح، توجیه، تفسیر، تعریف، ارائه، معرفی، عرضه، تقدیم، نمایش، تعبیر، ترجمه، اعلام، اعلان، اظهارنامه، نمایشگاه، تقریر، جمله بندی، کلمه بندی، طرز بیان، انتخاب لغت برای بیان مطلب، تبصره، تذکر، ملاحظه، توجه، ادای سخن، طرز تلفظ، ذکر، از بر خوانی، از حفظ خوانی، بازگو نمودن درس حفظی، سبک عبارت پردازی، نقل قول، مظنه، اقتباس، ایراد، اظهار قطعی یا مثبت، اظهار محض، ادعا، لب، لبه، کنار، دهان، دهانه، مدخل، غنچه، حضور، طرز نمایش، تظاهر، جلوه، حق بیان، دستور | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «بیان» در زبان فارسی به معنای گفتن، توضیح دادن یا بیان کردن است. در زمینههای مختلف، کاربردها و قواعد نگارشی خاصی دارد. در ادامه به برخی از این قواعد و نکات نگارشی اشاره میکنم:
استفاده صحیح و بهجا از کلمه «بیان» میتواند به شفافیت و وضوح بیشتر نوشتههای شما کمک کند. | ||
واژه | بیان | ||
معادل ابجد | 63 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bayān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (بَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | bayAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بیان | ||
پخش صوت |
فصاحت و زبان آوري، سخن و گفتار، شرح و تعبير کلمه «بیان» در زبان فارسی به معنای گفتن، توضیح دادن یا بیان کردن است. در زمینههای مختلف، کاربردها و قواعد نگارشی خاصی دارد. در ادامه به برخی از این قواعد و نکات نگارشی اشاره میکنم: مفهوم و کاربرد: نحو و صرف: استفاده از «بیان» در ترکیبها: نکات نگارشی: استفاده صحیح و بهجا از کلمه «بیان» میتواند به شفافیت و وضوح بیشتر نوشتههای شما کمک کند.
1- تاويل، تبيين، تعبير، توضيح، شرح
2- ابراز، اشعار، اظهار، تقرير
3- تلفظ، سخن، كلام، گفتار، نطق
4- اعتراف
5- آشكار شدن، پيدا شدن، هويدا گشتن
تحرير، ترقيم، نوشته
expression, statement, explanation, presentation, interpretation, declaration, exposition, wording, diction, remark, pronunciation, recitation, locution, quotation, averment, lip, mouth, presentment, display, say-so
مصطلح، إبانة، سريع، عبارة جبرية، مقدار جذرية، اسلوب التعبير، العصر استخراج السوائل، تعبير
İfade
expression
ausdruck
expresión
espressione
عبارت، تجلی، حالت، قیافه، بیانیه، اعلامیه، گفته، توضیح، توجیه، تفسیر، تعریف، ارائه، معرفی، عرضه، تقدیم، نمایش، تعبیر، ترجمه، اعلام، اعلان، اظهارنامه، نمایشگاه، تقریر، جمله بندی، کلمه بندی، طرز بیان، انتخاب لغت برای بیان مطلب، تبصره، تذکر، ملاحظه، توجه، ادای سخن، طرز تلفظ، ذکر، از بر خوانی، از حفظ خوانی، بازگو نمودن درس حفظی، سبک عبارت پردازی، نقل قول، مظنه، اقتباس، ایراد، اظهار قطعی یا مثبت، اظهار محض، ادعا، لب، لبه، کنار، دهان، دهانه، مدخل، غنچه، حضور، طرز نمایش، تظاهر، جلوه، حق بیان، دستور