بیدار
licenseمعنی کلمه بیدار
معنی واژه بیدار
bidār
awake
|
بیدار
مترادف:
1- ناخفته، ساهر
2- آگاه، متنبه، متوجه، هشيار، هوشيار
3- متيقظ
4- عارف، واقف
متضاد:
خفته، غافل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [مقابلِ خوابیده]
مختصات:
(ص .)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
bidAr
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
217
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
awake | vigilant , wakeful
ترکی
uyanmak
فرانسوی
Éveillé
آلمانی
wach
اسپانیایی
despierto
ایتالیایی
sveglio
عربی
استيقظ | أيقظ , وعى , أدرك , نهض , يقظ , ساهد , متنبه , مستيقظ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بیدار" در زبان فارسی به معنای حالت هوشیاری و عدم خواب است. این کلمه به عنوان یک صفت استفاده میشود و همچنین میتواند در عبارات و جملات مختلف به کار برود. در اینجا تعدادی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از کلمه "بیدار" آورده شده است:
-
نحو و ساختار جمله:
- "من بیدار هستم." (فعل "هستم" برای بیان حالت)
- "او همیشه بیدار است." (قید "همیشه" برای توصیف حالت بیداری)
-
استفاده در ترکیبها:
- "بیدار صبحگاهی" (به معنای بیداری در صبح)
- "بیدار فکری" (به معنای بیداری ذهنی یا درک)
-
قید و فاعل:
- معمولاً برای بیان بیداری، فاعل (شخص یا موجودی که بیدار است) باید مشخص شود.
- مثال: "سارا پس از خواب طولانی بیدار شد."
-
جملات سوالی:
- "آیا تو بیدار هستی؟" (سوال درباره حالت بیداری)
-
مقایسه:
- "او بیدارتر از دیروز است." (استفاده از صفت مقایسهای)
-
حالتهای خاص:
- "بیدار نگهداشتن" (به معنای حفظ کردن حالت بیداری)
- مجاز:
- در زبان ادبی و شعر، ممکن است از "بیدار" در معانی مجازی نیز استفاده شود، مثل بیداری فکر یا بیداری اجتماعی.
به یاد داشته باشید که نگارش صحیح و استفاده از قواعد تاکید بر وضوح و دقت در انتقال معنا دارد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بیدار" در جملات مختلف آورده شده است:
- صبح زود از خواب بیدار شدم و به سر کار رفتم.
- وقتی او را صدا زدم، بیدار شد و به من پاسخ داد.
- بچهها در پارک بازی میکنند و خیلی بیدار و پرانرژی هستند.
- بعد از یک روز طولانی، بالاخره به رختخواب رفتم و خوابم برد.
- من معمولاً برای بیدار شدن به صدای زنگ ساعت اعتماد دارم.