جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
در زبان فارسی، کلمه "پاک کردن" به معنای زدودن، حذف کردن یا تمیز کردن استفاده میشود. در نگارش و کاربرد این کلمه، چند نکته وجود دارد که میتوان به آنها اشاره کرد:
ترکیب و ساختار: "پاک کردن" یک ترکیب فعلی است که از دو واژه "پاک" و "کردن" تشکیل شده است. "پاک" به معنای تمیز و بدون آلودگی است و "کردن" در زبان فارسی به معنای انجام دادن کاری است.
صرف فعل: "پاک کردن" به عنوان یک فعل، میتواند صرف شود. به طور مثال:
من پاک میکنم
تو پاک میکنی
او پاک میکند
ما پاک میکنیم
شما پاک میکنید
آنها پاک میکنند
همنشینی با موصوف: این کلمه را میتوان با اسمها و عبارات مختلف ترکیب کرد. به عنوان مثال:
"پاک کردن صفحه"
"پاک کردن لکه"
"پاک کردن دادهها"
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی و غیررسمی، بین "پاک" و "کردن" یک فاصله وجود دارد.
در جملات پرسشی و منفی نیز میتوان از این ترکیب استفاده کرد: "آیا میتوانی این را پاک کنی؟" یا "این را پاک نکنید".
استفاده در عبارات عامیانه: در زبان محاورهای، "پاک کردن" ممکن است جایگزین اصطلاحات دیگری شود، اما همیشه به همان معنای اولیه خود اشاره دارد.
با رعایت این نکات، میتوان از "پاک کردن" به طور صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، اثار چیزی را از بین بردن، تمیز کردن، درست کردن، تصفیه کردن، منزهکردن، خشک کردن، از میان بردن، بوسیله مالش پاک کردن، خالص کردن، پالایش کردن، تطهیر کردن، با چوب گردگیری پاک کردن، مالیدن، ساییده شدن، ساییدن، اصطکاک پیدا کردن، پاکسازی کردن، خالی کردن، تهی کردن، تنقیه کردن، معدوم کردن، سربه سر کردن، بالا بردن، تصعید کردن، متعال کردن، متصاعدکردن، شستن، غسل ارتماسی دادن، شستشو دادن، تحریک کردن، خراشیدن زدودن، حک کردن، بر انگیختن، کفاره دادن، جبران کردن، غربال کردن، بوجاری کردن، باد افشان کردن، باد دادن، افشاندن، پنجول زدن، خاراندن، اعلام بی تقصیری کردن، مبرا کردن، بخشیدن، بری الذمه کردن، امرزیدن، تبرئه کردن، مغفرت کردن، روسفید کردن، ازاد کردن، خود را تحت الشعاع قرار دادن، پرداخت کردن، جلا دادن، تجدید کردن، صورت تازه دادن به، تجدید نظر کردن در، بادخور کردن، تهویه کردن، هوا دادن به