پر آب و تاب
license
98
1667
100
معنی کلمه پر آب و تاب
معنی واژه پر آب و تاب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | grandiose, ornate, rotund, tumescent, flatulent, magniloquent, tumid, waterless | ||
عربی | فخم، مبال، متسم بالمبالغة، عظمى | ||
مرتبط | پر اب و تاب، بزرگ نما، بلند، عالی نما، مزین، بیش ازحد اراسته، تپل، گوشتالو، گلوله وار، ورم کرده، اماس کرده، اماسیده، ورقلنبیده، باد کرده، نفاخ، نفخ دار، باطمطراق، باد دار، قلنبه نویس، قلمبه نویسی، غرا، متورم | ||
واژه | پر آب و تاب | ||
معادل ابجد | 614 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پر آب و تاب | ||
پخش صوت |
با او صاف بسياربا تفصيل فراوان
پر طنطنه : سخن پر آب و تاب .
grandiose, ornate, rotund, tumescent, flatulent, magniloquent, tumid, waterless
فخم، مبال، متسم بالمبالغة، عظمى
پر اب و تاب، بزرگ نما، بلند، عالی نما، مزین، بیش ازحد اراسته، تپل، گوشتالو، گلوله وار، ورم کرده، اماس کرده، اماسیده، ورقلنبیده، باد کرده، نفاخ، نفخ دار، باطمطراق، باد دار، قلنبه نویس، قلمبه نویسی، غرا، متورم