پرورش دادن
licenseمعنی کلمه پرورش دادن
معنی واژه پرورش دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | foster, develop, bring up, breed, breeding | ||
عربی | عزز، رعى، تبنى، شجع، أنشأ، ربى، رضع | ||
مرتبط | پروردن، غذا دادن، شیر دادن، توسعه دادن، بسط دادن، ایجاد کردن، مطرح کردن، فرهیختن، رشد دادن، بار اوردن، زاییدن، بدنیا آوردن، تولید کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «پرورش دادن» به معنای رشد و تربیت دادن به یک موجود زنده یا چیز خاصی است. در نوشتار فارسی و نگارشی، نکات زیر را برای استفاده صحیح از این کلمه در نظر داشته باشید:
به عنوان مثال:
با رعایت این نکات، میتوانید به شکل بهتری از کلمه «پرورش دادن» در نوشتهها و گفتگوهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | پرورش دادن | ||
معادل ابجد | 767 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پرورش دادن | ||
پخش صوت |
پروراندن کلمه «پرورش دادن» به معنای رشد و تربیت دادن به یک موجود زنده یا چیز خاصی است. در نوشتار فارسی و نگارشی، نکات زیر را برای استفاده صحیح از این کلمه در نظر داشته باشید: نحوه نوشتار: این کلمه به صورت «پرورش دادن» نوشته میشود و در برخی متون میتوان فقط از «پرورش» نیز استفاده کرد. ضمیری یا فعلی: هنگام استفاده از این کلمه، میتوانید از ضمایر یا افعال را به آن متصل کنید. به عنوان مثال: فعلهای متناسب: «پرورش دادن» معمولاً با فعلهای دیگری که به موضوع رشد و تربیت مرتبط هستند، همراه میشود. برای نمونه: مورد استفاده: این کلمه در زمینههای مختلفی به کار میرود، از جمله در علم دامپروری، کشاورزی، تربیت فرزندان و آموزش. قیدها و صفتها: میتوانید برای دقیقتر کردن معنا از قیدها و صفتهای مختلف استفاده کنید: به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوانید به شکل بهتری از کلمه «پرورش دادن» در نوشتهها و گفتگوهای خود استفاده کنید.
foster, develop, bring up, breed, breeding
عزز، رعى، تبنى، شجع، أنشأ، ربى، رضع
پروردن، غذا دادن، شیر دادن، توسعه دادن، بسط دادن، ایجاد کردن، مطرح کردن، فرهیختن، رشد دادن، بار اوردن، زاییدن، بدنیا آوردن، تولید کردن