پری
licenseمعنی کلمه پری
معنی واژه پری
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- فرشته، ملك 2- حور، حوري، | ||
متضاد | عفريت، عفريته | ||
انگلیسی | fairy, fullness, peri, pixie, full, suffusion, fay, elf, day before yesterday, glut, pixy, repletion, perry | ||
عربی | جنية، جن، كالجن من حيث الرقة، خاص بالجن | ||
ترکی | peri | ||
فرانسوی | fée | ||
آلمانی | fee | ||
اسپانیایی | hada | ||
ایتالیایی | fata | ||
مرتبط | جن، ساحره، افسون گری، سیری، سرشاری، ادم بازیگوش و خطرناک، پریزادی که در ماهتاب میرقصد، فول، اشباع، زیر ریزی، عرضه بیش از تقاضا، زیادی خون، پر خوری، تکمیل، پرسازی، انباشتگی، پر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پری" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود و استفاده از آن ممکن است در زمینههای گوناگونی باشد. در اینجا به برخی قواعد نگارشی و ساختاری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "پری" در متون خود به طور مناسب استفاده کنید. | ||
واژه | پری | ||
معادل ابجد | 212 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | pari | ||
نقش دستوری | اسم خاص اشخاص | ||
ترکیب | (اسم) [مخففِ پریر] [قدیمی] | ||
مختصات | (پَ) (ق .) | ||
آواشناسی | pari | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پری | ||
پخش صوت |
موجود مافوق طبيعي که اصلش از آتش است و بچشم کلمه "پری" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود و استفاده از آن ممکن است در زمینههای گوناگونی باشد. در اینجا به برخی قواعد نگارشی و ساختاری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: معنی و کاربرد: "پری" به معنای موجودی خیالی و زیبا در ادبیات فارسی است. همچنین ممکن است به عنوان یک اسم برای دختران نیز استفاده شود. تاهش (تنوین): اگر "پری" به عنوان اسم خاص یا عمومی مورد استفاده قرار گیرد، نیازی به تنوین ندارد. اما در جملاتی که نیاز به تغییر حالتهای نحوی باشد، ممکن است به شکلهای دیگر (نظیر "پریها") درآید. جمعسازی: برای جمع بستن "پری"، از پسوند "ها" استفاده میکنیم و میشود "پریها". استفاده در ترکیبها: "پری" میتواند در ترکیب با کلمات دیگر نیز به کار رود، مثلاً: "پری دریایی"، "پریزاد" و غیره. فعل و صفت: برای توصیف "پری" میتوان از صفات مختلف استفاده کرد، مانند "زیبا"، "خوشرو" و دیگر صفات مثبت. جملهسازی: وقتی از "پری" در جملات استفاده میکنید، ممکن است به شکل زیر باشد: با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "پری" در متون خود به طور مناسب استفاده کنید.
نيايد و غالباً نيکوکار است
آکندگي، مملوي، انباشتگي
1- فرشته، ملك
2- حور، حوري،
عفريت، عفريته
fairy, fullness, peri, pixie, full, suffusion, fay, elf, day before yesterday, glut, pixy, repletion, perry
جنية، جن، كالجن من حيث الرقة، خاص بالجن
peri
fée
fee
hada
fata
جن، ساحره، افسون گری، سیری، سرشاری، ادم بازیگوش و خطرناک، پریزادی که در ماهتاب میرقصد، فول، اشباع، زیر ریزی، عرضه بیش از تقاضا، زیادی خون، پر خوری، تکمیل، پرسازی، انباشتگی، پر