پستان
licenseمعنی کلمه پستان
معنی واژه پستان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | سينه، ضرع، ممه | ||
انگلیسی | breast, mamma | ||
عربی | صدر، ثدي، نهد، مقدم الشىء، قلب، المشاعر | ||
ترکی | göğüs | ||
فرانسوی | sein | ||
آلمانی | brust | ||
اسپانیایی | mama | ||
ایتالیایی | seno | ||
مرتبط | سینه، نوک پستان، وجدان، افکار، هر چیزی شبیه پستان، مادر، مامان، مام | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پستان" در زبان فارسی به معنای بخش برجستهای از بدن مخلوقات زنده، به ویژه پستانداران، به کار میرود. این کلمه دارای برخی قواعد نگارشی و استفاده در جملات است. در اینجا به چند نکته مهم در مورد استفاده از این کلمه اشاره میکنیم:
با توجه به این نکات، میتوان از کلمه "پستان" بهطور مؤثر و صحیح در نوشتهها و گفتارهای مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | پستان | ||
معادل ابجد | 513 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | pestān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: pistān] (زیستشناسی) | ||
مختصات | (پِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | pestAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پستان | ||
پخش صوت |
عضوي از بدن زن يا حيوان ماده که بچه خود را شير ميدهد کلمه "پستان" در زبان فارسی به معنای بخش برجستهای از بدن مخلوقات زنده، به ویژه پستانداران، به کار میرود. این کلمه دارای برخی قواعد نگارشی و استفاده در جملات است. در اینجا به چند نکته مهم در مورد استفاده از این کلمه اشاره میکنیم: جنس کلمه: "پستان" در زبان فارسی یک اسم مذکر است، اما میتواند در جملات مختلف به صورت مفرد و جمع مورد استفاده قرار گیرد. جمعسازی: جمع "پستان" به صورت "پستانها" خواهد بود. به عنوان مثال: "پستانها در پستانداران اهمیت زیادی دارند." کاربرد در جملات: این کلمه میتواند در جملات علمی، پزشکی و ادبی مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال: با توجه به این نکات، میتوان از کلمه "پستان" بهطور مؤثر و صحیح در نوشتهها و گفتارهای مختلف استفاده کرد.
سينه، ضرع، ممه
breast, mamma
صدر، ثدي، نهد، مقدم الشىء، قلب، المشاعر
göğüs
sein
brust
mama
seno
سینه، نوک پستان، وجدان، افکار، هر چیزی شبیه پستان، مادر، مامان، مام