پسر
licenseمعنی کلمه پسر
معنی واژه پسر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ابن، پور، فرزند 2- صبي، طفل، غلام 3- نوباوه، نونهال | ||
متضاد | دختر، صبيه | ||
انگلیسی | son, boy | ||
عربی | ابن، نجل، ولد، صبي، ذكر | ||
ترکی | erkek çocuk | ||
فرانسوی | garçon | ||
آلمانی | junge | ||
اسپانیایی | chico | ||
ایتالیایی | ragazzo | ||
مرتبط | ولد، پسر بچه، خانه شاگرد | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پسر" در زبان فارسی به معنای فرزند مذکر است و به لحاظ قواعد نگارشی و دستوری دارای ویژگیهای خاصی به شرح زیر است:
در کل، "پسر" یکی از کلمات پایهای و رایج در زبان فارسی است که در جملات مختلف میتواند به راحتی به کار رود. | ||
واژه | پسر | ||
معادل ابجد | 262 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | pesar | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: pusar، مقابلِ دختر، جمع: پسران] ‹پس› | ||
مختصات | (پِ سَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | pesar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پسر | ||
پخش صوت |
ولد،فرزند،مقابل دختر کلمه "پسر" در زبان فارسی به معنای فرزند مذکر است و به لحاظ قواعد نگارشی و دستوری دارای ویژگیهای خاصی به شرح زیر است: نحوه نوشتن: کلمه "پسر" به صورت پیوسته نوشته میشود و به حرف تفخیم "پ" آغاز میشود. مفرد و جمع: صرف و نحو: تصفیحات و صفات: میتوان قبل از "پسر" صفاتی قرار داد. قیدهای وابسته: برای توضیح فعالیت یا وضعیت پسر میتوان از قیدهای وابسته استفاده کرد. در کل، "پسر" یکی از کلمات پایهای و رایج در زبان فارسی است که در جملات مختلف میتواند به راحتی به کار رود.
1- ابن، پور، فرزند
2- صبي، طفل، غلام
3- نوباوه، نونهال
دختر، صبيه
son, boy
ابن، نجل، ولد، صبي، ذكر
erkek çocuk
garçon
junge
chico
ragazzo
ولد، پسر بچه، خانه شاگرد