پوشیده
licenseمعنی کلمه پوشیده
معنی واژه پوشیده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- محجب، محجوب، مستور، ملبس 2- راز، غيب، مستور، مستتر، مضمر، ملبس، ناآشكار 3- كتم، مبهم، مجهول، مشكل، مكتوم 4- پنهان، مختفي، مخفي، مكنون، ناپديد، نهان، نهفته 5- مسقف | ||
متضاد | آشكار | ||
انگلیسی | worn, secret, overcast, covert, private, latent, occult, recondite, impenetrable | ||
عربی | البالية | ||
ترکی | aşınmış | ||
فرانسوی | porté | ||
آلمانی | getragen | ||
اسپانیایی | gastado | ||
ایتالیایی | logoro | ||
مرتبط | مخفی، محرمانه، رمزی، پوشیده از ابر، ابری، تیره، پوشپر، خصوصی، شخصی، اختصاصی، خلوت، مکنون، در حال کمون، نا پیدا، غیبی، مرموز، اسرار امیز، سری، پیچیده، غیر قابل رسوخ، سوراخ نشدنی، داخل نشدنی، نفوذ نکردنی، درک نکردنی، پوشیدن | ||
واژه | پوشیده | ||
معادل ابجد | 327 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | pušide | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت مفعولی) | ||
مختصات | (دِ) (ص .) | ||
آواشناسی | puSide | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پوشیده | ||
پخش صوت |
-1 (صفت)جامه ببر کرده ملبس شده .
-2 مستورمحجوب.-3 پنهاننهفته .-4 مخفيانه
بطور خفا.-5 (صفت)پوشانيدننهان کرده .
-6 مشکل مبهم . -7 (اسم) خلعت .
-8 دام صياد. -9 دخترزنپردگي مستوره .
-10 (صفت)مسقفظسمانه دار . -11 آهسته
يواش.يا پوشيده بودن.-1 جامه در برداشتن.
-2 مستور بود مقابل برهنه بودن .
-2 آشکارا نبودن مخفي بودن .
1- محجب، محجوب، مستور، ملبس
2- راز، غيب، مستور، مستتر، مضمر، ملبس، ناآشكار
3- كتم، مبهم، مجهول، مشكل، مكتوم
4- پنهان، مختفي، مخفي، مكنون، ناپديد، نهان، نهفته
5- مسقف
آشكار
worn, secret, overcast, covert, private, latent, occult, recondite, impenetrable
البالية
aşınmış
porté
getragen
gastado
logoro
مخفی، محرمانه، رمزی، پوشیده از ابر، ابری، تیره، پوشپر، خصوصی، شخصی، اختصاصی، خلوت، مکنون، در حال کمون، نا پیدا، غیبی، مرموز، اسرار امیز، سری، پیچیده، غیر قابل رسوخ، سوراخ نشدنی، داخل نشدنی، نفوذ نکردنی، درک نکردنی، پوشیدن