پی گرد
license
98
1667
100
معنی کلمه پی گرد
معنی واژه پی گرد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | pursuit, prosecutor, explorer, round | ||
عربی | متابعة، مطاردة، ملاحقة، مواصلة، ممارسة، مهنة، حرفة، عمل، نشاط، مباشرة، السعي وراء | ||
مرتبط | تعقیب، دنبال، حرفه، پیگرد، تعاقب، پیشه، تعقیب کننده، مدعی، پیگرد کننده، جستجوگر، مکتشف، سیاح | ||
واژه | پی گرد | ||
معادل ابجد | 236 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
مختصات | ( ~. گَ) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پی گرد | ||
پخش صوت |
تعقيب کننده ،گشتن در پي چيزي
pursuit, prosecutor, explorer, round
متابعة، مطاردة، ملاحقة، مواصلة، ممارسة، مهنة، حرفة، عمل، نشاط، مباشرة، السعي وراء
تعقیب، دنبال، حرفه، پیگرد، تعاقب، پیشه، تعقیب کننده، مدعی، پیگرد کننده، جستجوگر، مکتشف، سیاح