پی گیری کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه پی گیری کردن
معنی واژه پی گیری کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | follow up, pursue | ||
عربی | متابعة، تابع، استغل، شرف، لاحق | ||
مرتبط | تعقیب کردن، دنباله داستان را شرح دادن، دنبال کردن، اتخاذ کردن، تعاقب کردن، پیگرد کر دن | ||
واژه | پی گیری کردن | ||
معادل ابجد | 526 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پی گیری کردن | ||
پخش صوت |
پي گيري کردن کاري را.
دنبال کردن آن را مداومت کردن بر آن .
follow up, pursue
متابعة، تابع، استغل، شرف، لاحق
تعقیب کردن، دنباله داستان را شرح دادن، دنبال کردن، اتخاذ کردن، تعاقب کردن، پیگرد کر دن