پیش گیری کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه پیش گیری کردن
معنی واژه پیش گیری کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | prevent, to prevent | ||
عربی | منع، كبح، حال دون، عاق، يحول دون | ||
مرتبط | مانع شدن، منع کردن، ممانعت کردن، باز داشتن، جلو گیری کردن | ||
واژه | پیش گیری کردن | ||
معادل ابجد | 826 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیش گیری کردن | ||
پخش صوت |
-1 جلوگيري کردن مانع شدن .
-2 مانع سرايت مرض شدن از پيش .
-3 جلو بستن پيش بندي کردن
(چنانکه سيل را در صحرا).
prevent, to prevent
منع، كبح، حال دون، عاق، يحول دون
مانع شدن، منع کردن، ممانعت کردن، باز داشتن، جلو گیری کردن