پیچ خوردگی
license
98
1667
100
معنی کلمه پیچ خوردگی
معنی واژه پیچ خوردگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | torsion, kink, twist, rick, screw, turn | ||
مرتبط | پیچش، انقباض، پیچ، تاب، غرابت، گیر، ویژهگی، پیچیدگی، نخ یا ریسمان تابیده، کومه، پشته، توده، پیچ کردن، نوبت، چرخش، گردش، تمایل | ||
واژه | پیچ خوردگی | ||
معادل ابجد | 855 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیچ خوردگی | ||
پخش صوت |
حالت و کيفيت پيچ خورده .
torsion, kink, twist, rick, screw, turn
پیچش، انقباض، پیچ، تاب، غرابت، گیر، ویژهگی، پیچیدگی، نخ یا ریسمان تابیده، کومه، پشته، توده، پیچ کردن، نوبت، چرخش، گردش، تمایل