پیچ و تاب خوردن
license
98
1667
100
معنی کلمه پیچ و تاب خوردن
معنی واژه پیچ و تاب خوردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | squirm, writhe, convolute, twist | ||
عربی | تشنج، فرفر، تلوى، راوغ، أربك، تلو | ||
مرتبط | لولیدن، ناراحتی نشان دادن، بخود پیچیدن، ازرده شدن | ||
واژه | پیچ و تاب خوردن | ||
معادل ابجد | 1284 | ||
تعداد حروف | 12 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیچ و تاب خوردن | ||
پخش صوت |
-1 پيچيدنپيچ خوردن.
-2 بخود پيچيدن مانند درد مندي
بهر سوي متمايل شدن مانند مستي يا بيهوشي .
squirm, writhe, convolute, twist
تشنج، فرفر، تلوى، راوغ، أربك، تلو
لولیدن، ناراحتی نشان دادن، بخود پیچیدن، ازرده شدن