پیچ و تاب
licenseمعنی کلمه پیچ و تاب
معنی واژه پیچ و تاب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | warp | ||
عربی | شوه، انفتل، نجر المركب، سدى يرتب الخطوط، إنعطف عن السبيل، التواء، اعوجاج، انفتال، تشويه، سداة في النسيج، طمي راسب غريني، حبل مشدود لمرساة | ||
مرتبط | تار، ریسمان، پیچیدگی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیچ و تاب" یک اصطلاح و ترکیب فارسی است که به معنای افت و خیز، نوسان یا تغییرات غیرمنتظره به کار میرود. برای استفاده صحیح از این عبارت و رعایت قواعد نگارشی، چند نکته مطرح میشود:
بهطور کلی، استفاده از "پیچ و تاب" در متنها و جملات مختلف نیاز به توجه به زمینه و معنا دارد. | ||
واژه | پیچ و تاب | ||
معادل ابجد | 424 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | اسم | ||
مختصات | (چُ) (اِمر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیچ و تاب | ||
پخش صوت |
-1 گردش چيز دور خود خم و شکن . کلمه "پیچ و تاب" یک اصطلاح و ترکیب فارسی است که به معنای افت و خیز، نوسان یا تغییرات غیرمنتظره به کار میرود. برای استفاده صحیح از این عبارت و رعایت قواعد نگارشی، چند نکته مطرح میشود: فاصلهگذاری: در نوشتار فارسی، معمولاً بین واژهها فاصله قرار میدهیم. بنابراین "پیچ و تاب" باید با فاصله نوشته شود. علامت نگارشی: اگر در جملات تحلیلی یا توصیفی از "پیچ و تاب" استفاده میکنید، ممکن است نیاز به استفاده از ویرگول یا سایر علائم نگارشی داشته باشید. بهطور مثال: هماهنگی با سایر اجزا: در جملات، باید توجه داشته باشید که ساختار جمله با "پیچ و تاب" هماهنگ باشد. مانند: قواعد صرفی: در صورت نیاز به صرف یا تغییر شکل این عبارت (مانند استفاده در زمانهای مختلف یا در صورتهای دیگر)، باید به قواعد صرفی توجه کنید. مثلاً: بهطور کلی، استفاده از "پیچ و تاب" در متنها و جملات مختلف نیاز به توجه به زمینه و معنا دارد.
-2 رنج و مشقت :
تاب نور از روي من ميبرد ماه
تاب و نورش گشت يکسر پيچ و تاب .
پيچ و تابش نور و تاب از من ببرد
تا بماندم تافته بي نور و تاب .
(ناصر خسرو)
يا به پيچ و تاب افکندن يا افتادن .
پيچان گشتن يا گردانيدن (از درد و رنج).
warp
شوه، انفتل، نجر المركب، سدى يرتب الخطوط، إنعطف عن السبيل، التواء، اعوجاج، انفتال، تشويه، سداة في النسيج، طمي راسب غريني، حبل مشدود لمرساة
تار، ریسمان، پیچیدگی