پیچ و تاب زدن
licenseمعنی کلمه پیچ و تاب زدن
معنی واژه پیچ و تاب زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | twist | ||
عربی | تحريف، حيلة، منعطف، لفة، جدل، انحراف، فتل، رقصة التوسيت، تحريف المعنى، فتاة مومس، خيط، حبل، الإ لتواء، وسيلة، لف، لوى، تلوى، حرف، شوه، شق، التوى، تلولب، إلتواء مفتوح، ولولب، تدور متقدمة باتجاه واحد، إلتواء | ||
واژه | پیچ و تاب زدن | ||
معادل ابجد | 485 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیچ و تاب زدن | ||
پخش صوت |
-1 پيچ خوردن شکن يافتن
بخود پيچيدن :
عاشق ديوانه چون خواهد که بيند روي يار
زلف او آشفته گشت و پيچ و تابي ميزند.
(اسير لاهيچي)
-2 غصه خوردن غم خوردن :
اهل معني ميزنند از غيرت من پيچ و تاب
مصرعي را ميکند گر سر و موزون از من است .
(صائب)
twist
تحريف، حيلة، منعطف، لفة، جدل، انحراف، فتل، رقصة التوسيت، تحريف المعنى، فتاة مومس، خيط، حبل، الإ لتواء، وسيلة، لف، لوى، تلوى، حرف، شوه، شق، التوى، تلولب، إلتواء مفتوح، ولولب، تدور متقدمة باتجاه واحد، إلتواء