پیر شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه پیر شدن
معنی واژه پیر شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | age, grow old, getting old | ||
عربی | سن، عمر، عصر، دهر، متوسط، طوال، دور، قدم، هرم، شيخ، أنضج | ||
مرتبط | پیرنماکردن، کهنه شدن، سالخوردهشدن | ||
واژه | پیر شدن | ||
معادل ابجد | 566 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیر شدن | ||
پخش صوت |
کلان سال شدن کهن سال گشتن
age, grow old, getting old
سن، عمر، عصر، دهر، متوسط، طوال، دور، قدم، هرم، شيخ، أنضج
پیرنماکردن، کهنه شدن، سالخوردهشدن