پیرهن
licenseمعنی کلمه پیرهن
معنی واژه پیرهن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پيراهن، جامه، قميص | ||
انگلیسی | shirt | ||
عربی | قميص، قميص تحتاني | ||
ترکی | gömlek | ||
فرانسوی | chemise | ||
آلمانی | hemd | ||
اسپانیایی | camisa | ||
ایتالیایی | camicia | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیرهن" در زبان فارسی به معنای نوعی لباس بالا پوش است و قواعد و نکات نگارشی مربوط به آن به شرح زیر است:
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "پیرهن" در نوشتار و گفتار استفاده کنید. | ||
واژه | پیرهن | ||
معادل ابجد | 267 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | pir[a]han | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
آواشناسی | pirhan | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیرهن | ||
پخش صوت |
پيراهن : کلمه "پیرهن" در زبان فارسی به معنای نوعی لباس بالا پوش است و قواعد و نکات نگارشی مربوط به آن به شرح زیر است: نوشتار درست: کلمه "پیرهن" به این شکل نوشته میشود و معادلهای دیگری مثل "پیرهن" یا "پیراهن" در برخی لهجهها وجود دارد، اما شکل استاندارد و پذیرفته شده "پیرهن" است. تلفظ: این کلمه به صورت /piːrˈhæn/ تلفظ میشود. توجه به تلفظ صحیح مهم است، به ویژه در مکالمات رسمی. جمع: جمع "پیرهن" به صورت "پیرهنها" یا "پیرهنها" است. در جملات، میتوان از جمع آن برای اشاره به بیش از یک عدد استفاده کرد. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان اسم کاربرد دارد و میتواند در جملات مختلف به کار رود. به عنوان مثال: با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "پیرهن" در نوشتار و گفتار استفاده کنید.
کبک پوشيده يکي پيرهن خزکبود
کرده باقير مسلسل دو بر پير هنا.
(منوچهري)
يا از پيرهن کسي آمدن . از نزديکان وي
بودن باوي يک اصل داشتن :
اي شاه خ چه بود اينکه ترا پيش آمدک
دشمنت هم از پيرهن خويش آمد...
(علي مکي يبکي)
يا از شادي در پيرهن نگنجيدن.سخت شاد شدن
انبساط بسيار يافتن.يا در پيرهن نگنجيدن .
انبساط بسيارداشتن :
پرده بردار و برهنه گو که من
مي نگنجم با صنم در پيرهن .
(مثنوي)
يا چند پيرهن زيادتر پاره کردن از کسي .
تجربه زيادتر از او داشتن . يا در يک
پيرهن بودن . سخت گستاخ و صميمي بودن :
راد با شاعر تواند بود در يک پيرهن
رفت نگذارد به پيراهن که تا گويد سلام .
(سوزني)
پيراهن، جامه، قميص
shirt
قميص، قميص تحتاني
gömlek
chemise
hemd
camisa
camicia