پیش بینی کردن
licenseمعنی کلمه پیش بینی کردن
معنی واژه پیش بینی کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | foretaste, dope, anticipate, prognosticate, augur, foresee, antedate, forecast, foreshow, previse, second guess, predict | ||
عربی | دلالة منذرة، تنبأ | ||
مرتبط | دارو دادن، تخدیر کردن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، تشخیص دادن، قبلا تهیه دیدن، از پیش دانستن، پیش بودن، پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن، طالع دیدن، از پیش اگاهی دادن یا حدی زدن، از پیش نشان دادن، تخمین زدن، اخطار کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیشبینی کردن" در زبان فارسی به معنی پیشگویی یا پیشباوری در مورد آینده است. در استفاده از این کلمه و ترکیب آن با دیگر اجزا، چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "پیشبینی کردن" به درستی و در قالبهای مختلف استفاده کنید. | ||
واژه | پیش بینی کردن | ||
معادل ابجد | 658 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
مختصات | (کَ دَ) (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیش بینی کردن | ||
پخش صوت |
-1 (مصدر) عاقبت انديشيدندورانديشيدن : کلمه "پیشبینی کردن" در زبان فارسی به معنی پیشگویی یا پیشباوری در مورد آینده است. در استفاده از این کلمه و ترکیب آن با دیگر اجزا، چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد: نقطهگذاری: در نوشتن "پیشبینی" باید توجه داشته باشید که این کلمه باید به صورت ترکیبی نوشته شود و بین آن و "کردن" فاصلهای نباشد. شکل صحیح آن "پیشبینی کردن" است. زمان فعل: مانند سایر افعال، "پیشبینی کردن" میتواند در زمانهای مختلف (حال، گذشته، آینده و...) به کار برود. به عنوان مثال: فعلهای وابسته: میتوانید از این کلمه در جملات پیچیده و با دیگر افعال وابسته استفاده کنید: استفاده از صفات و قیدها: برای توصیف بهتر عمل پیشبینی، میتوانید از صفات و قیدهای مختلف استفاده کنید: با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "پیشبینی کردن" به درستی و در قالبهای مختلف استفاده کنید.
خردمندي و پيش بيني کني
توانايي و پاکديني کني .
(فردوسي)
-2 احتياط کردن حزم ورزيدن .
-3 (مصدر) دريافتن و گفتن حوادث قبل از
وقوع آنها غيب گفتن .
foretaste, dope, anticipate, prognosticate, augur, foresee, antedate, forecast, foreshow, previse, second guess, predict
دلالة منذرة، تنبأ
دارو دادن، تخدیر کردن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، تشخیص دادن، قبلا تهیه دیدن، از پیش دانستن، پیش بودن، پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن، طالع دیدن، از پیش اگاهی دادن یا حدی زدن، از پیش نشان دادن، تخمین زدن، اخطار کردن