پیشانی
licenseمعنی کلمه پیشانی
معنی واژه پیشانی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- جبين، رمه، ناصيه 2- اقبال، بخت، طالع | ||
انگلیسی | forehead, frontal, brow, sinciput | ||
عربی | جبين، جبهة، صدر | ||
ترکی | alın | ||
فرانسوی | front | ||
آلمانی | stirn | ||
اسپانیایی | frente | ||
ایتالیایی | fronte | ||
مرتبط | جبهه، جبین، خط ابرو، سیما، اب رو، فرق، فرق سر، جلو سر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیشانی" در زبان فارسی به معنای قسمت بالای صورت و بین دو ابرو است. در استفاده از این کلمه و نگارش مرتبط با آن، نکات زیر را میتوان مورد توجه قرار داد:
با رعایت این قواعد، میتوانید به درستی از کلمه "پیشانی" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | پیشانی | ||
معادل ابجد | 373 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | piSAni | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیشانی | ||
پخش صوت |
جزء فوقاني رخسار- ميان رستنگاه مو وابروان،جبين کلمه "پیشانی" در زبان فارسی به معنای قسمت بالای صورت و بین دو ابرو است. در استفاده از این کلمه و نگارش مرتبط با آن، نکات زیر را میتوان مورد توجه قرار داد: نوشتار صحیح: کلمه "پیشانی" باید به صورت کامل و صحیح نوشته شود و از هرگونه اختصار یا تغییر نادرست پرهیز شود. جنسیت: "پیشانی" در زبان فارسی مؤنث است. به همین دلیل، هر زمانی که بخواهید به آن اشاره کنید، باید از صفات و ضمایر مؤنث استفاده کنید. برای مثال: "پیشانی او زیباست." جمعسازی: در زبان فارسی، جمع کلمه "پیشانی" به صورت "پیشانیها" ساخته میشود. برای مثال: "پیشانیهای آنها عرق کرده بود." قید و وصف: میتوان از این کلمه در جملات توصیفی استفاده کرد، مانند: "پیشانی عرق کرده او نشاندهنده تلاش او بود." با رعایت این قواعد، میتوانید به درستی از کلمه "پیشانی" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
1- جبين، رمه، ناصيه
2- اقبال، بخت، طالع
forehead, frontal, brow, sinciput
جبين، جبهة، صدر
alın
front
stirn
frente
fronte
جبهه، جبین، خط ابرو، سیما، اب رو، فرق، فرق سر، جلو سر