آویختن
licenseمعنی کلمه آویختن
معنی واژه آویختن
'āvixtan
hang out
|
آویختن
مترادف:
1- آويزان كردن، تعليق، معلق كردن
2- دارزدن، مصلوب كردن
3- چنگزدن، متشبثشدن، متوسلشدن
4- جنگيدن
5- حمايل كردن
متضاد:
چسباندن، نصب كردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) [پهلوی: āvixtan] ‹آوختن›
مختصات:
(تَ) [ په . ]
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
1067
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
hang out | hang , dangle , append , loll , slouch
ترکی
asılı
فرانسوی
suspendu
آلمانی
hängend
اسپانیایی
colgante
ایتالیایی
sospeso
عربی
أعدم | نشر , عرض , يتسكع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "آویختن" در زبان فارسی به معنای آویزان کردن یا معلق کردن چیزی استفاده میشود. در بررسی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه، به نکات زیر میتوان اشاره کرد:
-
صرف فعل: "آویختن" فعل است و در زمانهای مختلف صرف میشود. به عنوان مثال:
- گذشته: آویخت
- حال: آویزد
- آینده: خواهد آویخت
-
مفرد و جمع: این فعل میتواند در جملات مفرد یا جمع به کار رود. مثلاً:
- او تابلوی قدیمی را آویخت.
- آنان تابلوها را آویختند.
-
حالتهای مختلف: این فعل میتواند با حالتهای مختلفی مانند انفعالی، معکوس و غیره به کار رود:
- تابلو به دیوار آویخته شد.
-
استفاده در جملات: "آویختن" معمولاً در جملات توصیفی به کار میرود و میتواند با مفعول و قید زمان و مکان همراه شود:
- او لباسهایش را برای خشک شدن آویخت.
- نکات نگارشی: در نوشتار، توجه کنید که فعلها باید با فاصلههای مناسب و به صورت درست و بدون خطا نوشته شوند. همچنین، در جملات نباید از کلمات غیرضروری استفاده کرد.
به طور کلی، "آویختن" یک فعل با معنا و کاربرد خاص است که باید به دقت و با رعایت قواعد نگارشی استفاده شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- دختری که در جشن تولدش بود، دستمالی رنگی را از گردنش آویختن کرد تا جلوهاش زیباتر شود.
- درختان به خاطر وزش شدید باد، شاخههای خود را همچون زنجیر، آویختن کردند.
- او تصمیم گرفت نقاشیهای قدیمیاش را بر دیوار آویختن کند تا فضای خانهاش را زینت بخشد.