پیمان
licenseمعنی کلمه پیمان
معنی واژه پیمان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تعهد، شرط، ضمان، عهد، قرارداد، قول، معاهده، مقاطعه، مقاوله، ميثاق، وعده | ||
انگلیسی | covenant, contract, treaty, pact, promise, agreement, compact, accord, league, oath, vow, faith, concord, hand, troth, alliance | ||
عربی | عهد، ميثاق، اتفاقية، عقد، تعهد بموجب | ||
ترکی | ittifak | ||
فرانسوی | alliance | ||
آلمانی | allianz | ||
اسپانیایی | alianza | ||
ایتالیایی | alleanza | ||
مرتبط | موافقت، عهد نامه، عقد، کنترات، پیمان نامه، نوید، میثاق، توافق، سازش، مصالحه، اتحادیه، اتحاد، گروه ورزشی، سوگند، سوگندنامه، یمین، نذر، ایمان، دین، اعتقاد، مذهب، باور، مطابقت، مقاوله نامه، یکجوری، دست، طرف، عقربه، دسته، دست خط، نامزد، سرسپردگی، وفا، وفاداری، نامزد کردن، پی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیمان" در زبان فارسی به معنای توافق، قرارداد یا عهد است و کاربردهای مختلفی دارد. در ادامه به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
در کل، "پیمان" به عنوان یک کلمه مهم در زبان فارسی، در بسیاری از زمینهها به کار میرود و دانستن قواعد آن میتواند در نگارش و شیوه بیان کمککننده باشد. | ||
واژه | پیمان | ||
معادل ابجد | 103 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | peymān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: patmān] | ||
مختصات | (پَ یا پِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | peymAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیمان | ||
پخش صوت |
ميثاق،عهد،سوگند،الزام،وديع،قرار داد، کلمه "پیمان" در زبان فارسی به معنای توافق، قرارداد یا عهد است و کاربردهای مختلفی دارد. در ادامه به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: جنس و نوع کلمه: ترکیب با دیگر کلمات: صرف و نحو: نوشتار و املا: در کل، "پیمان" به عنوان یک کلمه مهم در زبان فارسی، در بسیاری از زمینهها به کار میرود و دانستن قواعد آن میتواند در نگارش و شیوه بیان کمککننده باشد.
معاهده وعهد
تعهد، شرط، ضمان، عهد، قرارداد، قول، معاهده، مقاطعه، مقاوله، ميثاق، وعده
covenant, contract, treaty, pact, promise, agreement, compact, accord, league, oath, vow, faith, concord, hand, troth, alliance
عهد، ميثاق، اتفاقية، عقد، تعهد بموجب
ittifak
alliance
allianz
alianza
alleanza
موافقت، عهد نامه، عقد، کنترات، پیمان نامه، نوید، میثاق، توافق، سازش، مصالحه، اتحادیه، اتحاد، گروه ورزشی، سوگند، سوگندنامه، یمین، نذر، ایمان، دین، اعتقاد، مذهب، باور، مطابقت، مقاوله نامه، یکجوری، دست، طرف، عقربه، دسته، دست خط، نامزد، سرسپردگی، وفا، وفاداری، نامزد کردن، پی