پینه
licenseمعنی کلمه پینه
معنی واژه پینه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بهرك، پرگاله 2- رقعه، غاز، وصله | ||
انگلیسی | callus, a call | ||
عربی | الجسأة جزء من الجسم، الدشبذ مادة طبية، نسيج لين، الكالس | ||
ترکی | nasır | ||
فرانسوی | cal | ||
آلمانی | kallus | ||
اسپانیایی | callo | ||
ایتالیایی | callo | ||
مرتبط | پینه استخوانی گیاه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پینه" به معنی بافتن یا دوختن چند چیزی به هم و به ویژه در زمینه پزشکی به معنای ایجاد زخم یا لکهای در پوست بهکار میرود. در قواعد نگارشی فارسی، نکات زیر برای استفاده و نوشتن این واژه وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید از واژه "پینه" به درستی در نگارش فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | پینه | ||
معادل ابجد | 67 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | pine | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (نِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | pine | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پینه | ||
پخش صوت |
وصله ،رقعه ،پاره کلمه "پینه" به معنی بافتن یا دوختن چند چیزی به هم و به ویژه در زمینه پزشکی به معنای ایجاد زخم یا لکهای در پوست بهکار میرود. در قواعد نگارشی فارسی، نکات زیر برای استفاده و نوشتن این واژه وجود دارد: نقطهگذاری: در نوشتار فارسی، "پینه" در جملات به صورت معمولی نوشته میشود و نیازی به نقطهگذاری خاصی ندارد مگر اینکه در وسط یک جمله استفاده شود. تطابق عددی و اسمی: اگر در یک جمله از "پینه" بهعنوان اسم استفاده شود، باید مطابق با قواعد تطابق عددی و جمع و مفرد تصرف شود، مانند: استفاده از حرف اضافه: زمانی که "پینه" به عنوان مفعول یا اسم منصوب در جملات همراه با حرف اضافه به کار میرود، باید به ساختار صحیح جمله توجه کرد. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوانید از واژه "پینه" به درستی در نگارش فارسی خود استفاده کنید.
1- بهرك، پرگاله
2- رقعه، غاز، وصله
callus, a call
الجسأة جزء من الجسم، الدشبذ مادة طبية، نسيج لين، الكالس
nasır
cal
kallus
callo
callo
پینه استخوانی گیاه