تحویل
licenseمعنی کلمه تحویل
معنی واژه تحویل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- استرداد، واسپاري، 2- واگذاري، بازدهي 3- انتقال، تبديل، تغيير، جابهجايي 4- سپردن، واسپردن، واگذار كردن | ||
انگلیسی | delivery, transfer, rendition, prehension, solstice, transference, livery | ||
عربی | تسليم، توزيع، إلقاء، تسليم البضائع، توزيع الرسائل، لفظ الحكم، وضع ولادة، ولادة، سيارة لتسليم البضائع، توصيل | ||
ترکی | teslimat | ||
فرانسوی | livraison | ||
آلمانی | lieferung | ||
اسپانیایی | entrega | ||
ایتالیایی | consegna | ||
مرتبط | تسلیم، رهایی، تفویض، نقل، واگذاری، سند انتقال، ورابری، تفسیر، باز گردانی، ترجمه، اخذ، قبض، گرفتن، انقلاب، نقطه انقلاب، تحول، حواله، رد و بدل، جامه، علیق اسب، لباس مستخدم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تحویل" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که میتواند در جملات مختلف بهکار رود. در زیر به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
توجه به این نکات میتواند در نوشتار و گفتار شما کمک کند تا از کلمه "تحویل" به درستی و به طور مؤثر استفاده کنید. | ||
واژه | تحویل | ||
معادل ابجد | 454 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tahvil | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | tahvil | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تحویل | ||
پخش صوت |
برگردانيدن، تغيير و تبديل کلمه "تحویل" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که میتواند در جملات مختلف بهکار رود. در زیر به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: معنی و کاربرد: نحوه استفاده در جملات: نوع کلمات همخانواده: چیدمان جمله: علامتگذاری: توجه به این نکات میتواند در نوشتار و گفتار شما کمک کند تا از کلمه "تحویل" به درستی و به طور مؤثر استفاده کنید.
1- استرداد، واسپاري،
2- واگذاري، بازدهي
3- انتقال، تبديل، تغيير، جابهجايي
4- سپردن، واسپردن، واگذار كردن
delivery, transfer, rendition, prehension, solstice, transference, livery
تسليم، توزيع، إلقاء، تسليم البضائع، توزيع الرسائل، لفظ الحكم، وضع ولادة، ولادة، سيارة لتسليم البضائع، توصيل
teslimat
livraison
lieferung
entrega
consegna
تسلیم، رهایی، تفویض، نقل، واگذاری، سند انتقال، ورابری، تفسیر، باز گردانی، ترجمه، اخذ، قبض، گرفتن، انقلاب، نقطه انقلاب، تحول، حواله، رد و بدل، جامه، علیق اسب، لباس مستخدم