تخت
licenseمعنی کلمه تخت
معنی واژه تخت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-صفت 2- اريكه، اورنگ، پات، پيشگاه، سرير، عرش، كرسي، مسند 3- تختگاه، سلطنتگاه، مركزحكومت، مقر شاه 4- صاف، مستوي، مسطح، هموار 5- كف كفش قسمتزيرين كفش، 6- تختخواب 7- اسوده، راحت | ||
انگلیسی | flat, throne, couch, sole | ||
عربی | شقة، طابق، منزل، سطح، سهل، إطار ضارب، نغمة خفيضة، صوت خافت، مسطح، مستو، منبسط، تافه، ممهد، صريح، تام، خافض، بارد، تفه، عديم النكهة، راكد، كاسد، سكران، بدون كعب، انبطاحا، رفضا باتا، بصراحة، بصوت منخفض، مهد، مستوي | ||
ترکی | yatak | ||
فرانسوی | le lit | ||
آلمانی | das bett | ||
اسپانیایی | la cama | ||
ایتالیایی | il letto | ||
مرتبط | پهن، یک دست، سریر، نیمکت، کف پا، شالوده، تخت کفش، زیر، قسمت ته هر چیز | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تخت" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و قواعد نگارشی خاص خود را دارد. در زیر به برخی نکات و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
توجه به این نکات میتواند به درک بهتر و استفاده صحیح از کلمه "تخت" در نوشتار و گفتار کمک کند. | ||
واژه | تخت | ||
معادل ابجد | 1400 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | taxt | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: taxt] | ||
مختصات | (تَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | taxt | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تخت | ||
پخش صوت |
محل جلوس پادشاه در هنگام سلام، سرير، اريکه کلمه "تخت" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و قواعد نگارشی خاص خود را دارد. در زیر به برخی نکات و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: معنا: کلمه "تخت" به معنای سطحی صاف و هموار، یا همچنین به معنای یک نوع تخت خواب است. همچنین در اصطلاحات مختلف مانند "تختخواب" و "تخت بیمارستان" به کار میرود. نوشتار: کلمه "تخت" به صورت "تخت" نوشته میشود و لازم است که در محل مناسب استفاده گردد تا از ایجاد ابهام جلوگیری شود. جمع: جمع این کلمه به صورت "تختها" است. در جمعسازی، "ها" به انتهای کلمه اضافه میشود. صفت و ترکیب: این کلمه میتواند به عنوان صفت نیز به کار رود، مانند "تخت صاف" یا "تخت قدیمی". فعلهای مرتبط: در جملات میتوان از فعلهای مختلفی استفاده کرد که به مفهوم تخت مربوط میشوند، مانند "خوابیدن بر روی تخت" یا "تنظیم تخت". نکات نگارشی: در نگارش باید به نشانههای نگارشی و قواعد املایی توجه کرد. مثلاً در جملات باید به punctuations (نقطه، ویرگول و ...) دقت شود. توجه به این نکات میتواند به درک بهتر و استفاده صحیح از کلمه "تخت" در نوشتار و گفتار کمک کند.
1-صفت
2- اريكه، اورنگ، پات، پيشگاه، سرير، عرش، كرسي، مسند
3- تختگاه، سلطنتگاه، مركزحكومت، مقر شاه
4- صاف، مستوي، مسطح، هموار
5- كف كفش قسمتزيرين كفش،
6- تختخواب
7- اسوده، راحت
flat, throne, couch, sole
شقة، طابق، منزل، سطح، سهل، إطار ضارب، نغمة خفيضة، صوت خافت، مسطح، مستو، منبسط، تافه، ممهد، صريح، تام، خافض، بارد، تفه، عديم النكهة، راكد، كاسد، سكران، بدون كعب، انبطاحا، رفضا باتا، بصراحة، بصوت منخفض، مهد، مستوي
yatak
le lit
das bett
la cama
il letto
پهن، یک دست، سریر، نیمکت، کف پا، شالوده، تخت کفش، زیر، قسمت ته هر چیز