تخلیه
licenseمعنی کلمه تخلیه
معنی واژه تخلیه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تهي ساختن، خالي كردن 2- تهيسازي 3- تهي، خالي 4- اخراج، پاكسازي 5- خاليسازي | ||
انگلیسی | evacuation,discharge,depletion,disembarkation | ||
عربی | إخلاء، تفريغ، جلاء، غائط، بول، تبول، تغوط، الإخلاء | ||
ترکی | deşarj | ||
فرانسوی | décharge | ||
آلمانی | entladung | ||
اسپانیایی | descargar | ||
ایتالیایی | scarico | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تخلیه" از جمله واژههای مهم و کاربردی در زبان فارسی است که معانی مختلفی دارد، از جمله در زمینههای حقوقی، علمی، و روزمره. در زیر به چند نکتهی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
این نکات میتواند به شما در استفادهی صحیح و مؤثر از کلمه "تخلیه" کمک کند. | ||
واژه | تخلیه | ||
معادل ابجد | 1045 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | taxliye | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: تخلیَة] | ||
مختصات | (تَ یِ) [ ع . تخلیة ] (مص م .) | ||
آواشناسی | taxliye | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تخلیه | ||
پخش صوت |
- 1 بيرون کردن - 2 تهي کردن کلمه "تخلیه" از جمله واژههای مهم و کاربردی در زبان فارسی است که معانی مختلفی دارد، از جمله در زمینههای حقوقی، علمی، و روزمره. در زیر به چند نکتهی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود: نحوهی نوشتار: کلمه "تخلیه" با حروف فارسی نوشته میشود و باید دقت شود که به درستی و با املای صحیح نوشته شود. جایگاه نگارش: معمولاً این کلمه در جملات به عنوان یک فعل یا اسم به کار میرود. مثال: استفاده از پیشوندها و پسوندها: این کلمه میتواند با برخی پیشوندها و پسوندها ترکیب شود. به عنوان مثال: جنس و شمار: "تخلیه" به عنوان یک اسم معمولاً مفرد است و در نوشتههای رسمی و غیررسمی به همین صورت استفاده میشود. نکات معنایی: از آنجا که مفهوم "تخلیه" در زمینههای مختلف متفاوت است، توجه به زمینهی مورد استفاده بسیار مهم است. به طور مثال، در حقوق، "تخلیه" به معنای خروج مستاجر از ملک است، در حالی که در پزشکی میتواند به حذف محتویات یک عضو اشاره داشته باشد. این نکات میتواند به شما در استفادهی صحیح و مؤثر از کلمه "تخلیه" کمک کند.
بر تهيدن - 3 وا گذاشتن
- 4 بيرون بردن - 5 درون زدايي
(مصدر) -1 تهي کردن خالي کردن.
-2 رها کردن يله کردن وا گذاشتن .
-3 خالي کردن قواي نظامي ناحيه يا شهري را.
-4 (صفت) خالي تهي . -5 تهذيب باطن از
اخلاق ناپسند اعراض از آنچه انسان را
از خدا باز ميدارد.يا تخليه ء شکم .
کار کردن شکم و خالي شدن آن .
يا تخليه ء هوا. خالي کردن
محيطي را از هواي . يا تلمبه ء تخليه ء
هوا. وسيله اي که در آزمايشگاهها و در
صنعت براي خالي کردن هواي دستگاهي يا
محفظه اي بکار رود.يا تخليه ء يد.دست
متصرف را از ملک يا خانه کوتاه کردن
خلع يد.
1- تهي ساختن، خالي كردن
2- تهيسازي
3- تهي، خالي
4- اخراج، پاكسازي
5- خاليسازي
evacuation,discharge,depletion,disembarkation
إخلاء، تفريغ، جلاء، غائط، بول، تبول، تغوط، الإخلاء
deşarj
décharge
entladung
descargar
scarico