تخلیه کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه تخلیه کردن
معنی واژه تخلیه کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- خالي كردن، تهي ساختن 2- پياده كردن | ||
متضاد | بار زدن، بار كردن 1- بيرون آوردن، بيرون ريختن | ||
انگلیسی | vacate, disembark, drain | ||
عربی | خلى، تخلى، فرغ، ألغى، شغر، أبطل، كرس نفسه، انصرف، يخلى | ||
مرتبط | خالی کردن، تعطیل کردن، تهی کردن، پیاده شدن، پیاده کردن، از کشتی در اوردن | ||
واژه | تخلیه کردن | ||
معادل ابجد | 1319 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تخلیه کردن | ||
پخش صوت |
- 1 خالي کردن وا گذاشتن :
((خانه را تخليه کرد.)) -2 خالي و ترک کردن
قواي نظامي ناحيه يا شهري را.
1- خالي كردن، تهي ساختن
2- پياده كردن
بار زدن، بار كردن
1- بيرون آوردن، بيرون ريختن
vacate, disembark, drain
خلى، تخلى، فرغ، ألغى، شغر، أبطل، كرس نفسه، انصرف، يخلى
خالی کردن، تعطیل کردن، تهی کردن، پیاده شدن، پیاده کردن، از کشتی در اوردن