ترشح کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه ترشح کردن
معنی واژه ترشح کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | secrete, spatter, discharge, plash, splash, splatter, splutter, sprinkle, cleansing | ||
عربی | أفرز، رشح، أخفى، كتم، إفراز | ||
مرتبط | پنهان کردن، تراوش کردن، الودن، پاشیدن، خالی کردن، مرخص کردن، معزول کردن، درکردن، اداء کردن، چکه کردن، چکیدن، صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن، چلپ چلوپ کردن، ریختن، اهن و تلپ کردن، اخ تف کردن، گلنم زدن، اب پاشی کردن | ||
واژه | ترشح کردن | ||
معادل ابجد | 1182 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ترشح کردن | ||
پخش صوت |
ترابيدن تراويدن
secrete, spatter, discharge, plash, splash, splatter, splutter, sprinkle, cleansing
أفرز، رشح، أخفى، كتم، إفراز
پنهان کردن، تراوش کردن، الودن، پاشیدن، خالی کردن، مرخص کردن، معزول کردن، درکردن، اداء کردن، چکه کردن، چکیدن، صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن، چلپ چلوپ کردن، ریختن، اهن و تلپ کردن، اخ تف کردن، گلنم زدن، اب پاشی کردن