تزریق
licenseمعنی کلمه تزریق
معنی واژه تزریق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آمپول زدن، زرق 2- آمپولزني 3- تنقيه | ||
انگلیسی | injection, infusion, transfusion, shot, intinction | ||
عربی | حقن، إدخال، زرق، حقنة طبية، حقنة | ||
ترکی | enjeksiyon | ||
فرانسوی | injection | ||
آلمانی | injektion | ||
اسپانیایی | inyección | ||
ایتالیایی | iniezione | ||
مرتبط | اماله، تنقیه، داروی تزریق کردنی، ریزش، القاء، خیسانده، ریختن، دمکردگی، تزریق خون، نقل و انتقال، رسوخ، گلوله، عکس، تیر، جرعه، پرتابه، رنگرزی، صباغی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تزریق" در زبان فارسی به معنای وارد کردن یک ماده به داخل بدن یا یک ظرف به وسیله سوزن یا دستگاه است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری هستید، بفرمایید! | ||
واژه | تزریق | ||
معادل ابجد | 717 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tazriq | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] (پزشکی) | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | tazriq | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تزریق | ||
پخش صوت |
داخل کردن داروي مايع در زير پوست بدن يا داخل رگ کلمه "تزریق" در زبان فارسی به معنای وارد کردن یک ماده به داخل بدن یا یک ظرف به وسیله سوزن یا دستگاه است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نوشتن کلمه: کلمه "تزریق" به شکل درست همینطور نوشته میشود و نباید به اشتباه شکلهای دیگری مثل "تزریق" یا "تزریخ" نوشته شود. جنس کلمه: "تزریق" یک اسم است و جنس آن مذکر است. بنابراین، در جملاتی که به آن اشاره میشود، فعل و صفتها باید با جنس مذکر مطابقت داشته باشند. جمعبندی: برای جمع بستن کلمه "تزریق"، میتوان از پسوند جمع ساز "ها" استفاده کرد و به شکل "تزریقها" نوشت. نحو و ساخت جملات: ترکیب کلمات: ممکن است "تزریق" با کلمات دیگر ترکیب شود. مثلاً "تزریق زیرپوستی"، "تزریق وریدی" و غیره. اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری هستید، بفرمایید!
بوسيله سوزن مخصوص، آمپول زدن
1- آمپول زدن، زرق
2- آمپولزني
3- تنقيه
injection, infusion, transfusion, shot, intinction
حقن، إدخال، زرق، حقنة طبية، حقنة
enjeksiyon
injection
injektion
inyección
iniezione
اماله، تنقیه، داروی تزریق کردنی، ریزش، القاء، خیسانده، ریختن، دمکردگی، تزریق خون، نقل و انتقال، رسوخ، گلوله، عکس، تیر، جرعه، پرتابه، رنگرزی، صباغی