تغذیه
licenseمعنی کلمه تغذیه
معنی واژه تغذیه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اطعام، 2- خوراكدادن، خوراندن، خوردن | ||
انگلیسی | nutrition, feeding, nourishment, nourishing, nurture, sustenance, alimentation, nutriment | ||
عربی | تغذية، غذاء، تَغذِيَة | ||
ترکی | beslenme | ||
فرانسوی | nutrition | ||
آلمانی | ernährung | ||
اسپانیایی | nutrición | ||
ایتالیایی | nutrizione | ||
مرتبط | غذا، خوراک، تقویت، قوت، قوت گیری، خورش، پرورش، تربیت، بار اوردن بچه، معاش، نگهداری، اعانت، کسب نیرو بوسیله غذا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تغذیه" در زبان فارسی به معنای تامین مواد غذایی و نیازهای غذایی بدن است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با کلمه "تغذیه" اشاره میشود:
با رعایت این نکات میتوان کاربرد صحیح و موثری از کلمه "تغذیه" در نوشتار داشت. | ||
واژه | تغذیه | ||
معادل ابجد | 2115 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | taqziye | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: تغذیَة] | ||
مختصات | (تَ یِ) [ ع . تغذیة ] | ||
آواشناسی | taqziye | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تغذیه | ||
پخش صوت |
غذا دادن، خورش دادن کلمه "تغذیه" در زبان فارسی به معنای تامین مواد غذایی و نیازهای غذایی بدن است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با کلمه "تغذیه" اشاره میشود: استفاده صحیح از کلمه: کلمه "تغذیه" به درستی به عنوان اسم در جملات استفاده میشود. به عنوان مثال: "تغذیه مناسب برای سلامتی مهم است." جمع بستن: جمع "تغذیه" به شکل "تغذیهها" است. به عنوان مثال: "تغذیههای متفاوتی برای ورزشکاران وجود دارد." کاربرد در متن: کلمه "تغذیه" میتواند به عنوان موضوع یا مبحثی تخصصی در علوم تغذیه و بهداشت مورد بحث قرار گیرد. مثلاً: "تحقیق در مورد تغذیه سالم یکی از مباحث مهم در علم پزشکی است." نکات نگارشی: با رعایت این نکات میتوان کاربرد صحیح و موثری از کلمه "تغذیه" در نوشتار داشت.
1- اطعام،
2- خوراكدادن، خوراندن، خوردن
nutrition, feeding, nourishment, nourishing, nurture, sustenance, alimentation, nutriment
تغذية، غذاء، تَغذِيَة
beslenme
nutrition
ernährung
nutrición
nutrizione
غذا، خوراک، تقویت، قوت، قوت گیری، خورش، پرورش، تربیت، بار اوردن بچه، معاش، نگهداری، اعانت، کسب نیرو بوسیله غذا