تلا ء لو
licenseمعنی کلمه تلا ء لو
معنی واژه تلا ء لو
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | sparkle, glint, flash, glitter, resplendence, resplendency, the effort of lu | ||
عربی | تألق، شرارة، حيوية، فوران، أثر ضئيل، ومضة، تلألأ، لمع، أطلق شررا، اتقد، اشتعل، البريق | ||
مرتبط | درخشش، تلالو، جرقه، برق، تابش، ظهور انی، فلاش، لحظه، فلاش عکاسی، تشعشع، درخشندگی، جلوه، شکوه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تلا" در زبان فارسی به معنای "گروه، دسته یا قدر" است، و "لو" معنای خاصی نمیدهد، اما اگر بخواهیم در مورد ترکیب "تلا لو" یا استفاده از آن بحث کنیم، باید توجه داشت که این ترکیب معمولاً در متون فارسی رایج نیست و ممکن است در زبانهای دیگر یا بعضی از لهجهها استفاده شود. چند نکته نگارشی و قواعدی کلی برای نگارش کلمات فارسی وجود دارد:
اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا معنی این کلمات دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید. | ||
واژه | تلا ء لو | ||
معادل ابجد | 467 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تلا ء لو | ||
پخش صوت |
درخشش درخشندگي کلمه "تلا" در زبان فارسی به معنای "گروه، دسته یا قدر" است، و "لو" معنای خاصی نمیدهد، اما اگر بخواهیم در مورد ترکیب "تلا لو" یا استفاده از آن بحث کنیم، باید توجه داشت که این ترکیب معمولاً در متون فارسی رایج نیست و ممکن است در زبانهای دیگر یا بعضی از لهجهها استفاده شود. چند نکته نگارشی و قواعدی کلی برای نگارش کلمات فارسی وجود دارد: تفکیک کلمات: در صورتی که "تلا" و "لو" دو واژه مستقل باشند، بهتر است به صورت جداگانه و با فاصله از هم نوشته شوند. استفاده از همزه: در کلمات فارسی، در صورت وجود همزه، باید آن را به درستی بکار برد. هرچند "تلا" و "لو" به صورت مستقل همزه ندارند. اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا معنی این کلمات دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید.
sparkle, glint, flash, glitter, resplendence, resplendency, the effort of lu
تألق، شرارة، حيوية، فوران، أثر ضئيل، ومضة، تلألأ، لمع، أطلق شررا، اتقد، اشتعل، البريق
درخشش، تلالو، جرقه، برق، تابش، ظهور انی، فلاش، لحظه، فلاش عکاسی، تشعشع، درخشندگی، جلوه، شکوه