تنبیه
licenseمعنی کلمه تنبیه
معنی واژه تنبیه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تاديب، تعذيب، تعزير، توبيخ، جزا، سياست، عقاب، گوشمال، گوشمالي، مجازات، نسق، بيدار كردن، هشيار ساختن ، آگاه كردن، واقف كردن ، تاديب كردن ، گوشمالي دادن، مجازات كردن | ||
متضاد | تشويق غافل ساختن، باخبر گذاشتن تشويق كردن | ||
انگلیسی | punishment, chastisement, talking to, gruelling | ||
عربی | عقوبة، عقاب، معاقبة، قصاص، معاملة سيئة | ||
ترکی | ceza | ||
فرانسوی | châtiment | ||
آلمانی | bestrafung | ||
اسپانیایی | castigo | ||
ایتالیایی | punizione | ||
مرتبط | تادیب، گوشمالی، سزا، اجر، سرزنش رسمی، نصیحت، توبیخ، اخطار | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تنبیه" در زبان فارسی به معنای هشدار یا آموزگار است که به منظور اصلاح رفتار یا یادآوری اشتباهات به کار میرود. در ادامه به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
اگر سوال خاصی در مورد استفاده و نگارش این کلمه دارید، لطفاً بپرسید! | ||
واژه | تنبیه | ||
معادل ابجد | 467 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tanbih | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] [مجاز] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | tanbih | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تنبیه | ||
پخش صوت |
آگاه و هوشيار کردن کلمه "تنبیه" در زبان فارسی به معنای هشدار یا آموزگار است که به منظور اصلاح رفتار یا یادآوری اشتباهات به کار میرود. در ادامه به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم: املا: کلمه "تنبیه" به همین شکل نوشته میشود و باید دقت شود تا اشتباهات املایی مانند "تنبی" یا "تنبیه" نشود. جملهسازی: این کلمه معمولاً در جملات به عنوان اسم و به معنای یادآوری، اصلاح رفتار و ... به کار میرود. مثلاً: "تنبیه کردن کودکان باید با دقت انجام گیرد تا اثر مثبت داشته باشد." نوع کلمه: "تنبیه" یک اسم است و میتواند به شکلهای مختلفی در جملات به کار رود. همچنین میتوان از فعل "تنبیه کردن" برای اشاره به عمل انجام این کار استفاده کرد. جملات منفی: در جملات منفی نیز میتوان از این کلمه استفاده کرد. مثلاً: "نباید بچهها را بدون دلیل تنبیه کرد." اگر سوال خاصی در مورد استفاده و نگارش این کلمه دارید، لطفاً بپرسید!
تاديب، تعذيب، تعزير، توبيخ، جزا، سياست، عقاب، گوشمال، گوشمالي، مجازات، نسق، بيدار كردن، هشيار ساختن ، آگاه كردن، واقف كردن ، تاديب كردن ، گوشمالي دادن، مجازات كردن
تشويق غافل ساختن، باخبر گذاشتن تشويق كردن
punishment, chastisement, talking to, gruelling
عقوبة، عقاب، معاقبة، قصاص، معاملة سيئة
ceza
châtiment
bestrafung
castigo
punizione
تادیب، گوشمالی، سزا، اجر، سرزنش رسمی، نصیحت، توبیخ، اخطار