تنزل کردن
licenseمعنی کلمه تنزل کردن
معنی واژه تنزل کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | decline, decay, degrade, fall, decrease | ||
عربی | رفض، هبط، انحدر، أضعف، فقد أهميته، تقدم نحو النهاية، انحط، حنى، نزل، هبوط، انحدار، نزول، منحدر، كل مرض يضوي الجسم، آخر، منتهى، أرذل، ذبول تدريجي، انخفاض | ||
مرتبط | رد کردن، نپذیرفتن، شیب پیدا کردن، صرف کردن، خم شدن، فاسد شدن، خراب شدن، محو شدن، تباه شدن، پوسیدن، تنزل دادن، پست کردن، خفت دادن، تنزل رتبه دادن، منحط کردن، سقوط کردن، ویران شدن، پایین امدن، چکیدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «تنزل کردن» به معنای پایین آمدن یا کاهش یافتن است و در جملات مختلف میتوان به کار برد. در نگارش فارسی و استفاده از این کلمه، رعایت نکات زیر ضروری است:
با رعایت این نکات میتوانید به طور مؤثر از کلمه «تنزل کردن» در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | تنزل کردن | ||
معادل ابجد | 761 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تنزل کردن | ||
پخش صوت |
فروديدن کلمه «تنزل کردن» به معنای پایین آمدن یا کاهش یافتن است و در جملات مختلف میتوان به کار برد. در نگارش فارسی و استفاده از این کلمه، رعایت نکات زیر ضروری است: نحو و ساختار جملات: این کلمه معمولاً به عنوان یک فعل استفاده میشود و میتوان آن را در جملات به صورت زیر به کار برد: استفاده از قیدها: میتوانید با افزودن قیدهایی مانند «بسیار»، «ناچیز» و... مفهوم جمله را واضحتر کنید: تطابق فاعل و فعل: همانند سایر افعال، باید به تطابق فاعل و فعل توجه شود: نکات نگارشی: با رعایت این نکات میتوانید به طور مؤثر از کلمه «تنزل کردن» در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
(صحدر) فرود آمدن پايين آمدن .
decline, decay, degrade, fall, decrease
رفض، هبط، انحدر، أضعف، فقد أهميته، تقدم نحو النهاية، انحط، حنى، نزل، هبوط، انحدار، نزول، منحدر، كل مرض يضوي الجسم، آخر، منتهى، أرذل، ذبول تدريجي، انخفاض
رد کردن، نپذیرفتن، شیب پیدا کردن، صرف کردن، خم شدن، فاسد شدن، خراب شدن، محو شدن، تباه شدن، پوسیدن، تنزل دادن، پست کردن، خفت دادن، تنزل رتبه دادن، منحط کردن، سقوط کردن، ویران شدن، پایین امدن، چکیدن