تنزل کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه تنزل کردن
معنی واژه تنزل کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | decline, decay, degrade, fall, decrease | ||
عربی | رفض، هبط، انحدر، أضعف، فقد أهميته، تقدم نحو النهاية، انحط، حنى، نزل، هبوط، انحدار، نزول، منحدر، كل مرض يضوي الجسم، آخر، منتهى، أرذل، ذبول تدريجي، انخفاض | ||
مرتبط | رد کردن، نپذیرفتن، شیب پیدا کردن، صرف کردن، خم شدن، فاسد شدن، خراب شدن، محو شدن، تباه شدن، پوسیدن، تنزل دادن، پست کردن، خفت دادن، تنزل رتبه دادن، منحط کردن، سقوط کردن، ویران شدن، پایین امدن، چکیدن | ||
واژه | تنزل کردن | ||
معادل ابجد | 761 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تنزل کردن | ||
پخش صوت |
فروديدن
(صحدر) فرود آمدن پايين آمدن .
decline, decay, degrade, fall, decrease
رفض، هبط، انحدر، أضعف، فقد أهميته، تقدم نحو النهاية، انحط، حنى، نزل، هبوط، انحدار، نزول، منحدر، كل مرض يضوي الجسم، آخر، منتهى، أرذل، ذبول تدريجي، انخفاض
رد کردن، نپذیرفتن، شیب پیدا کردن، صرف کردن، خم شدن، فاسد شدن، خراب شدن، محو شدن، تباه شدن، پوسیدن، تنزل دادن، پست کردن، خفت دادن، تنزل رتبه دادن، منحط کردن، سقوط کردن، ویران شدن، پایین امدن، چکیدن