ثبات
licenseمعنی کلمه ثبات
معنی واژه ثبات
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ثبتكننده، ضباط، كاتب، محرر | ||
متضاد | ناپايداري | ||
انگلیسی | stability,register,consistency,constancy,recorder,fixity,consistence,grit,permanency,cataloguer,immutability,fortitude,poise,stableness,bookkeeper,cataloger,indelibility | ||
عربی | استقرار | ||
ترکی | istikrar | ||
فرانسوی | la stabilité | ||
آلمانی | stabilität | ||
اسپانیایی | estabilidad | ||
ایتالیایی | stabilità | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ثبات" در زبان فارسی به معنای پایداری، ثابت بودن یا عدم تغییر است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، توجه به قواعد زیر ضروری است:
با رعایت این نکات، میتوان به صورت مؤثر و صحیح از کلمه "ثبات" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | ثبات | ||
معادل ابجد | 903 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | sabbāt | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی] | ||
مختصات | (ثُ) (اِ.) | ||
آواشناسی | sabbAt | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ثبات | ||
پخش صوت |
استقرار، قرار گرفتن، بر جاي ماندن، پافشاري کلمه "ثبات" در زبان فارسی به معنای پایداری، ثابت بودن یا عدم تغییر است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، توجه به قواعد زیر ضروری است: نحوه نوشتن: کلمه "ثبات" باید به صورت صحیح نوشته شود. از جمله اشتباهات رایج، نوشتن آن با "ت" یا "z" در انتها نیست. نکات معنایی: کلمه "ثبات" معمولاً در متون علمی، اقتصادی، اجتماعی، و فلسفی به کار میرود و به معنای پایداری یا عدم تغییر در شرایط یا وضعیتها است. صرف و نحو: این کلمه یک اسم است و میتواند به عنوان موضوع یا مفعول در جملات استفاده شود. به عنوان مثال: توجه به همنشینیها: "ثبات" معمولاً با کلماتی مانند "سیاسی"، "اقتصادی"، "اجتماعی" و "روابط" به کار میرود. این همنشینیها به درک بهتر معنا کمک میکنند. استفاده از مترادفها: برای تنوع در نوشتار، میتوان از کلمات مترادف مانند "پایداری" و "پیوستگی" استفاده کرد، اما توجه داشته باشید که هر یک از این مترادفها ممکن است بار معنایی خاص خود را داشته باشند. با رعایت این نکات، میتوان به صورت مؤثر و صحیح از کلمه "ثبات" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.
درد عاجز کننده از حرکت
ثبتكننده، ضباط، كاتب، محرر
ناپايداري
stability,register,consistency,constancy,recorder,fixity,consistence,grit,permanency,cataloguer,immutability,fortitude,poise,stableness,bookkeeper,cataloger,indelibility
استقرار
istikrar
la stabilité
stabilität
estabilidad
stabilità