جنب
licenseمعنی کلمه جنب
معنی واژه جنب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پهلو، جوار، سمت، كنار | ||
متضاد | طاهر | ||
انگلیسی | next, side, periphery | ||
عربی | التالي، تالي، أقرب، تال، بعد، بعد ذلك مباشرة، ثم بعد ذلك، في المرة الثانية | ||
ترکی | sonraki | ||
فرانسوی | suivant | ||
آلمانی | nächste | ||
اسپانیایی | próximo | ||
ایتالیایی | prossimo | ||
مرتبط | طرف، جانب، ضلع، پیرامون، محیط، دوره، سطح بدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جنب" در زبان فارسی به عنوان یک فعل و همچنین بهعنوان یک اسم میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به بررسی قواعد نگارشی و کاربردهای این کلمه میپردازیم: 1. به عنوان فعلجنب به معنای حرکت کردن یا تکان خوردن است. برای مثال:
2. به عنوان اسمدر متون ادبی و یا محاورات علمی، "جنب" ممکن است به عنوان اسم نیز به کار رود، هرچند این کاربرد کمتر رایج است. 3. نکات نگارشی
4. مثالهای بیشتر
این نکات میتواند به شما کمک کند تا از کلمه "جنب" به درستی در نوشتهها و صحبتهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | جنب | ||
معادل ابجد | 55 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | jonob | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] (فقه) | ||
مختصات | (جُ نُ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | janb | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی جنب | ||
پخش صوت |
پهلو کلمه "جنب" در زبان فارسی به عنوان یک فعل و همچنین بهعنوان یک اسم میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به بررسی قواعد نگارشی و کاربردهای این کلمه میپردازیم: جنب به معنای حرکت کردن یا تکان خوردن است. برای مثال: در متون ادبی و یا محاورات علمی، "جنب" ممکن است به عنوان اسم نیز به کار رود، هرچند این کاربرد کمتر رایج است. این نکات میتواند به شما کمک کند تا از کلمه "جنب" به درستی در نوشتهها و صحبتهای خود استفاده کنید.
حرکت، جنب و جوش
حرکت، جنب و جوش
غريب، بيگانه
غريب، بيگانه
پهلو، جوار، سمت، كنار
طاهر
next, side, periphery
التالي، تالي، أقرب، تال، بعد، بعد ذلك مباشرة، ثم بعد ذلك، في المرة الثانية
sonraki
suivant
nächste
próximo
prossimo
طرف، جانب، ضلع، پیرامون، محیط، دوره، سطح بدن1. به عنوان فعل
2. به عنوان اسم
3. نکات نگارشی
4. مثالهای بیشتر