اجازه دادن
license
98
1667
100
معنی کلمه اجازه دادن
معنی واژه اجازه دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | allow, let, permit, authorize, give clearance, authorise | ||
عربی | سمح، منح، خصص، أجاز، سمح ل، أدخل، فرق، فرد، سلم، اعترف، يسمح | ||
مرتبط | پذیرفتن، رخصت دادن، پسندیدن، تصویب کردن، روا دانستن، گذاشتن، رها کردن، ول کردن، اجاره دادن، اجاره رفتن، مجاز کردن، روا کردن، ندیده گرفتن، ترخیص کردن، اختیار دادن | ||
واژه | اجازه دادن | ||
معادل ابجد | 76 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اجازه دادن | ||
پخش صوت |
دستوري دادن رخصت
دادن روا دانستن .
allow, let, permit, authorize, give clearance, authorise
سمح، منح، خصص، أجاز، سمح ل، أدخل، فرق، فرد، سلم، اعترف، يسمح
پذیرفتن، رخصت دادن، پسندیدن، تصویب کردن، روا دانستن، گذاشتن، رها کردن، ول کردن، اجاره دادن، اجاره رفتن، مجاز کردن، روا کردن، ندیده گرفتن، ترخیص کردن، اختیار دادن