چهار
license
98
1667
100
معنی کلمه چهار
معنی واژه چهار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | tetrad, quaternion, tetr-, four | ||
عربی | رباعي | ||
ترکی | dört | ||
فرانسوی | quatre | ||
آلمانی | vier | ||
اسپانیایی | cuatro | ||
ایتالیایی | quattro | ||
مرتبط | اربعه، گروه چهارتایی، چهارارزشی، قسمت چهارگانه، بخش چهارگانه، ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد، چهار گانه، دارای چهارقسمت | ||
واژه | چهار | ||
معادل ابجد | 209 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | ča(ā)hār | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | عدد اصلی | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: čahār] ‹چار› (ریاضی) | ||
مختصات | (چِ یا چَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | CAhAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی چهار | ||
پخش صوت |
عدد اصل ميان سه و پنج
دو برابر دو .
tetrad, quaternion, tetr-, four
رباعي
dört
quatre
vier
cuatro
quattro
اربعه، گروه چهارتایی، چهارارزشی، قسمت چهارگانه، بخش چهارگانه، ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد، چهار گانه، دارای چهارقسمت