چهر
licenseمعنی کلمه چهر
معنی واژه چهر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- چهره، رخسار، رخ، رو، سيما، صورت، وجه 2- اصل، نژاد 3- شخصيت | ||
انگلیسی | the face | ||
عربی | وجه، سطح، ملامح، مظهر، سحنة، مخادع، شخصية بارزة، هيئة، مظهر خارجي، نهاية نفق المنجم، وقاحة، كسا، تقنع، غطى، قابل، طلب إلى، اتجه، واجه، أدار وجهه | ||
ترکی | yüz | ||
فرانسوی | la face | ||
آلمانی | das gesicht | ||
اسپانیایی | la cara | ||
ایتالیایی | la faccia | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "چهر" در زبان فارسی به معنای "چهره" و به طور خاص، به ویژگیهای ظاهری یا صورت انسان اشاره دارد. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر قابل توجه است:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "چهره" بهصورت صحیح و مناسب در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | چهر | ||
معادل ابجد | 208 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | čehr | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: čihr.čīhr] ‹چهره› [قدیمی] | ||
مختصات | (چِ) (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی چهر | ||
پخش صوت |
صورت، روي رخسار، سيما، منظر، وجه کلمه "چهر" در زبان فارسی به معنای "چهره" و به طور خاص، به ویژگیهای ظاهری یا صورت انسان اشاره دارد. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر قابل توجه است: نوشتار صحیح: کلمه "چهر" به طور عمومی به صورت "چهره" نوشته میشود. استفاده از "چهر" بهعنوان یک واژه مختصر یا علمی ممکن است در بعضی از متنها صورت گیرد، اما در نوشتههای روزمره و غیررسمی معمولاً "چهره" کاربرد دارد. قواعد نوشتاری: فعلهای مربوطه: در جملات میتوان از فعلهایی مانند "داشتن"، "ظاهر شدن" و "تغییر کردن" به همراه "چهره" استفاده کرد. به عنوان مثال: "چهره او شاداب به نظر میرسید." با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "چهره" بهصورت صحیح و مناسب در نوشتار خود استفاده کنید.
1- چهره، رخسار، رخ، رو، سيما، صورت، وجه
2- اصل، نژاد
3- شخصيت
the face
وجه، سطح، ملامح، مظهر، سحنة، مخادع، شخصية بارزة، هيئة، مظهر خارجي، نهاية نفق المنجم، وقاحة، كسا، تقنع، غطى، قابل، طلب إلى، اتجه، واجه، أدار وجهه
yüz
la face
das gesicht
la cara
la faccia