جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hākem
governor  |

حاکم

معنی: داور، قاضي،
راعي آنکه اهليت فتوي و قضاوت بين اشخاص دارد
373 | 0
مترادف: 1- آمر، داور، ديان، سائس، صاحباختيار، عامل 2- ساتراب، شهربان، استاندار، امير، پيشوا، حكمران، شاه، فرماندار، فرمانروا، والي 3- برنده، حقدار
متضاد: محكوم 1- چيره، مسلط، غالب 2- حكم كننده 3- قاضي، داور 4- حاضر، موجود، حكمفرما، مستولي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی، جمع: حُکّام]
مختصات: (کِ) [ ع . ] (اِ. ص . اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: hAkem
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 69
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
governor | magistrate , dynast , burgomaster , regnant , the ruler
ترکی
cetvel
فرانسوی
règle
آلمانی
herrscher
اسپانیایی
gobernante
ایتالیایی
governate
عربی
محافظ | حاكم , منظم , مدير , ضبط الضغط في السيارة , مدير مؤسسة , محافظ حاكم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "حاکم" به معنای شخصی است که قدرت و مسئولیت مدیریت یا کنترل بر یک حوزه یا جامعه را دارد. در زبان فارسی، این کلمه می‌تواند به صورت‌های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد و قواعد خاصی برای نگارش و استفاده صحیح از آن وجود دارد:

  1. جایگاه کلمه:

    • "حاکم" معمولاً به عنوان اسم و در جایگاه فاعل، مفعول و یا اسم منصوب استفاده می‌شود. مثلاً:
      • "حاکم شهر تصمیمات مهمی گرفت."
      • "سخنان حاکم تاثیر زیادی بر مردم گذاشت."
  2. صفت و قید:

    • می‌توانید از صفات و قیدهای مختلف برای توصیف حاکم استفاده کنید، مانند "حاکم عادل" یا "حاکم مقتدر".
  3. صرف و نحو:

    • این کلمه در صرف و نحو فارسی به صورت مفرد و جمع، مذکر و مؤنث می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً:
      • "حاکم" (مفرد، مذکر)
      • "حاکمان" (جمع، مذکر)
  4. موارد مشابه:

    • در متون حقوقی و تاریخی، این کلمه می‌تواند با کلمات دیگری چون "سلطان"، "رئیس"، "مدیر" و... به کار رود، ولی هر کدام معنای خاص خود را دارند.
  5. استفاده از عبارات و ترکیب‌ها:

    • کلمه "حاکم" می‌تواند در ترکیب با دیگر کلمات به شکل‌های مختلفی بیان شود، مانند "حاکمیت" یا "حکومت".
  6. نگارش صحیح:
    • املای کلمه "حاکم" باید به دقت رعایت شود، چراکه با کلمات مشابه مانند "حکم" و "حاکمیت" تفاوت دارد.

با توجه به این نکات، می‌توانید از کلمه "حاکم" به درستی و به‌طور مؤثر در نگارش‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "حاکم" در جمله آورده‌ام:

  1. حاکم شهر تصمیم گرفت تا برای رفع مشکلات مردم تدابیر جدیدی اتخاذ کند.
  2. حاکم جزیره به خاطر ویژگی‌های خاص خود در بین ساکنان محبوب بود.
  3. در تاریخ، حاکمان مختلفی با شیوه‌های متفاوتی به حکومت پرداخته‌اند.
  4. حاکم باید به حقوق مردم احترام گذاشته و نگرانی‌های آنان را جدی بگیرد.
  5. مشاوران حاکم همیشه سعی می‌کنند تا بهترین راه‌حل‌ها را برای مسائل پیش روی او ارائه دهند.

اگر نیاز به جملات بیشتری دارید یا موضوع خاصی مد نظر دارید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: حکمران، پروانه، سایس، طرفدار، دادرس، رئيس کلانتری، رئيس بخش دادگاه، سردودمان، عضو سلسله پادشاهان، شهردار، اعضای شهرداری، سلطنت کننده، حکمفرما، مسلط، شایع، سلطنتی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری