جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
شرف|احترم , أجل , وفى , وفى بوعده , عامل بإحترام , أضفى شرفا , نفذ , افتخر , ميز , قبل ودفع , احترام , فخر , إجلال , ماء الوجه , طهارة , سمعة حسنة , عفاف , فخارأو فخر , مقام رفيع , درجة الشرف , وسام الشرف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "آبرو" در زبان فارسی به معنای حیثیت، اعتبار و شخصیت اجتماعی فرد است. برای نوشتن صحیح و درست این کلمه و استفاده از آن در جملات، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
املای صحیح: کلمه "آبرو" با حرف "آ" در ابتدای آن نوشته میشود و باید توجه شود که املای آن به صورت "آبرو" صحیح است و نباید به صورت دیگر نوشته شود.
جنس کلمه: "آبرو" یک اسم مؤنث است. بنابراین، به کار بردن صفتهای مؤنث و ضمایر مؤنث در جملات مرتبط با این کلمه الزامی است.
ترکیبهای واجب: این کلمه معمولاً در ترکیبهای خاصی مانند "حفظ آبرو"، "از دست دادن آبرو"، "آبرو دار" و "آبروی کسی را بردن" به کار میرود.
قواعد نگارشی:
در جملات، باید از ویرگول و نقطهگذاری صحیح استفاده کرد.
در نوشتن متنهای رسمی، بهتر است از عباراتی مانند "حفظ آبرو" و "اعتماد به نفس" بهره برد.
بهتر است به جای "آبرو" به عنوان اسم منفرد، در جاهای خاص از فعلهای مناسب مانند "حفظ کردن" و "از دست دادن" استفاده شود.
توجه به بافت معنایی: انتخاب عبارتها و جملات باید به بافت معنایی و اجتماعی توجه کند، زیرا "آبرو" به جایگاه اجتماعی و حیثیت فرد مرتبط است.
با رعایت این قواعد و نکات، میتوانید به درستی از کلمه "آبرو" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با استفاده از کلمه "آبرو" آورده شده است:
در فرهنگ ما، حفظ آبرو برای خانواده بسیار مهم است.
او با انجام کارهای نیک، آبروی خود را در جامعه افزایش داد.
برخی افراد برای حفظ آبروی خود حاضرند تا آخرین تلاش را انجام دهند.
در گفتگوهای خانوادگی، باید به آبرو و احساسات دیگران توجه کرد.
مسائل مالی خوبی میتواند به حفظ آبرو و اعتبار یک فرد کمک کند.
اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمائید!
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: افتخار، شرافت، پیشانی، جبین، خط ابرو، سیما، اب رو، کاریز، مجرا، ترعه، ابراه، زه اب، مجراي فاضلاب، نسیه، ستون بستانکار، خوشنامی، فام، فاضل اب، نهر فرعی، گچبری هلالی بالای پنجره، حاجب، جوی، حفره، نام، اسم، تسمیه، نام و شهرت، نام خودمانی، قدر و منزلت، حیثیت، نفوذ، شهرت، سابقه، اشتهار، نیکنامی، نهر کوچک