حرف
licenseمعنی کلمه حرف
معنی واژه حرف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | عرض، سخن، كلام، گفتار، گفت، تكلم، الفبا، نويسه، كلمه، واژه، دال، لفظ ، مشاجره، بحث، كشمكش، دعوا، بگومگو ، سخنبياساس، مهمل، ياوه ، ظاهر كلام، صورت لفظ | ||
متضاد | عدد، رقم معنا، مدلول 1- مشاجره، بحث، كشمكش، دعوا، بگومگو 2- سخنبياساس، مهمل، ياوه 3- ظاهر كلام، صورت لفظ | ||
انگلیسی | letter, talk, word, say, speech, jib, grapheme, particle, yap, aitch, blabbermouth | ||
عربی | رسالة، خطاب، حرف، معني الحرف، أدب أخلاق، صناعة الأدب، المعنى الحرفي، الحروف الطباعية، مؤجر | ||
ترکی | mektup | ||
فرانسوی | lettre | ||
آلمانی | brief | ||
اسپانیایی | carta | ||
ایتالیایی | lettera | ||
مرتبط | نامه، کاغذ، عریضه، ادبیات، نویسه، صحبت، مکالمه، گفتگو، مذاکره، کلمه، لغت، اظهار، عقیده، نوبت حرف زدن، سخنرانی، نطق، دهان، لب زیرین، وقفه، ارواره، بادبان سه گوش جلو کشتی، یکی از حروف الفباء، ذره، خرده، ریزه، صدای تند و تیز، زوزه، سگ بد اصل، وراج، پرگو | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حرف" در زبان فارسی، یک اسم و همچنین یک واژه پرکاربرد است که در زمینههای مختلف معانی متفاوتی دارد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات میتوان به درستی و زیبایی از کلمه "حرف" در زبان فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | حرف | ||
معادل ابجد | 288 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | harf | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: حُرُوف] | ||
مختصات | (حِ رَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | harf | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حرف | ||
پخش صوت |
حد، لب، کناره ، لبه ، کرانه ، تيزي، جانب کلمه "حرف" در زبان فارسی، یک اسم و همچنین یک واژه پرکاربرد است که در زمینههای مختلف معانی متفاوتی دارد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: جمعسازی: کاربردهای مختلف: حرف اضافه: نکات نگارشی: استفاده در عبارات: با رعایت این نکات میتوان به درستی و زیبایی از کلمه "حرف" در زبان فارسی استفاده کرد.
کلمه ، سخن گفتن،
کلمه اي که قبل از ترکيب با کلمه ديگر معني
مستقل از آن مفهوم نشود
کلمه ، سخن گفتن،
کلمه اي که قبل از ترکيب با کلمه ديگر معني
مستقل از آن مفهوم نشود
عرض، سخن، كلام، گفتار، گفت، تكلم، الفبا، نويسه، كلمه، واژه، دال، لفظ ، مشاجره، بحث، كشمكش، دعوا، بگومگو ، سخنبياساس، مهمل، ياوه ، ظاهر كلام، صورت لفظ
عدد، رقم معنا، مدلول
1- مشاجره، بحث، كشمكش، دعوا، بگومگو
2- سخنبياساس، مهمل، ياوه
3- ظاهر كلام، صورت لفظ
letter, talk, word, say, speech, jib, grapheme, particle, yap, aitch, blabbermouth
رسالة، خطاب، حرف، معني الحرف، أدب أخلاق، صناعة الأدب، المعنى الحرفي، الحروف الطباعية، مؤجر
mektup
lettre
brief
carta
lettera
نامه، کاغذ، عریضه، ادبیات، نویسه، صحبت، مکالمه، گفتگو، مذاکره، کلمه، لغت، اظهار، عقیده، نوبت حرف زدن، سخنرانی، نطق، دهان، لب زیرین، وقفه، ارواره، بادبان سه گوش جلو کشتی، یکی از حروف الفباء، ذره، خرده، ریزه، صدای تند و تیز، زوزه، سگ بد اصل، وراج، پرگو