حق المرور
licenseمعنی کلمه حق المرور
معنی واژه حق المرور
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | right | ||
عربی | صحيحا، تماما، الي اليمين، على نحو صائب، على طول، حق، اليمين، يمين، صواب، عدل، اليد اليمنى، ضربة باليد اليمنى، صحيح، مناسب، سليم، يميني، مستقيم، أيمن، ملائم، قويم، عادل، حقيقي، مضبوط، تمام، أساسي، منصف، معافى، سوي، مصيب على صواب، أفضل، أصلح، صحح، أنصف، عرف كل التفاصيل، نظم، حقا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، قواعد نگارشی و استفاده از واژهها به دقت و درستی متون کمک میکند. کلمه "حق المرور" به معنای "حق عبور" یا "حق تردد" است و به طور کلی به مجوز یا حقی اشاره میکند که به یک شخص یا گروه اجازه میدهد تا از مکانی عبور کند. نکات نگارشی و قواعدی:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "حق المرور" به درستی و به شیوهای مناسب استفاده کنید. | ||
واژه | حق المرور | ||
معادل ابجد | 585 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حق المرور | ||
پخش صوت |
پروانه ي گذر در زبان فارسی، قواعد نگارشی و استفاده از واژهها به دقت و درستی متون کمک میکند. کلمه "حق المرور" به معنای "حق عبور" یا "حق تردد" است و به طور کلی به مجوز یا حقی اشاره میکند که به یک شخص یا گروه اجازه میدهد تا از مکانی عبور کند. نویسهگردانی: برای انتقال مفهوم "حق المرور" به زبان فارسی، معمولاً از عبارت "حق عبور" استفاده میشود. بنابراین، در متون رسمی بهتر است از معادل فارسی استفاده شود. توجه به املاء: واژهها باید به درستی نوشته شوند. "حق" و "المرور" به عنوان یک اصطلاح، به زبان عربی است. در نگارش فارسی، دقت کنید که املای عبارات درست باشد. استفاده در جملات: این کلمه باید به گونهای در جمله به کار رود که معنای واضح و روشنی ارائه دهد. مثلاً: "این زمین مشمول حق المرور برای همسایگان است." فاصلهگذاری: در نوشتار فارسی، بین واژهها باید فاصله مناسب وجود داشته باشد. به این ترتیب، "حق" و "المرور" باید به صورت جداگانه نوشته شوند: "حق المرور". با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "حق المرور" به درستی و به شیوهای مناسب استفاده کنید.
right
صحيحا، تماما، الي اليمين، على نحو صائب، على طول، حق، اليمين، يمين، صواب، عدل، اليد اليمنى، ضربة باليد اليمنى، صحيح، مناسب، سليم، يميني، مستقيم، أيمن، ملائم، قويم، عادل، حقيقي، مضبوط، تمام، أساسي، منصف، معافى، سوي، مصيب على صواب، أفضل، أصلح، صحح، أنصف، عرف كل التفاصيل، نظم، حقانکات نگارشی و قواعدی: